۱۴۰۲ اسفند ۲۱, دوشنبه

درنگی در نگرش زنان جنقوری در سوسیال مدیا (۵۵)

  


درنگی

 از 

ربابه نون

دکتر رویا

مشاورخانواده وازدواج ، مشاور مدرسه ، دبیر ، محقق مسائل زنان ومردان ، 

یه زنِ منطقی و واقع گرا که عاشق مطالعه فلسفه اگزیستانسیالیسمه

از زیبایی های سکس؛ 
حسادتِ مردانه و حیای زنانه است . 
مردی که ازعشق ومعشوقه ی خود دربرابر نگاه های هرز محافظت میکندو این تلاش برای مالکیت بر سکس زن و حذف رقیبان جزو زیبایی های رابطه جنسی و حتی موردخوشایند زن است. 
همچنین شرم و حیای زن در امورات مربوط به سکس او رادرچشم مرد گران میکند.

 

۲
حسادت

دکتر رویا

حسادت و حیا 

را

به زنانه و نرانه طبقه بندی می کند:

در حسادت، قرعه فال به نام نران می افتد.

نران انتزاعی همه از دم بدون استثناء، حسود مادر زاد محسوب می شوند

و

در حیا، قرعه فال به نام زنان می افتد.

زنان موقع عملیات سکس با حیا می شوند

و

حسادت نرانه و حیای زنانه

در قاموس دکاتر جنقوری، گوهر زیبایی سکس محسوب می شوند.

 

با توجه به بخش اول این تحلیل،

 با توجه به اینکه سکس در دیالک تیک عشق و سکس، ساز دوم را می زند، چون راه تخلیله فشار روحی و روانی محسوب می شود،

می توان گفت که دکتر رویا عشق را با حسادت و حیا جایگزین می سازد.

به همین دلیل زیبایی سکس

نه

بسته به محتوای عشق متقابل و یا یکطرفه طرفین، 

بلکه بسته به حسادت نرانه و حیای زنانه

ارزیابی می شود.

اگر نران مثل نران کشورهای دیگر، بی خیال چشم چرانی نران دیگر باشند 

و

زنان موقع اجرای عملیات جنسی، ادای با حیایی قلابی و کذایی در نیاورند، 

سکس زیبایی خاص مورد نظر دکاتر را از دست می دهد. 

دکتر رویا

به عوض تحلیل عینی و علمی مسائل
«تحلیل» سوبژکتیویستی و بیهیویوریستی (تحلیل مبتنی بر ذهنگرایی و رفتارگرایی) می کند و از زشتی و زیبایی سکس دم می زند.


حسادت
اولا
طبقاتی و اخلاقی و سنتی و ملیتی و مرز و بومی است.

سکنه فرنگ چه بسا نه اهل حسادتند و نه اهل حیای کذایی.

  

حسادت
ثانیا
  بیشتر در زنان است و نه در نران.


ثالثا
حسادت چه ربطی به سکس دارد.


زنان  و نران
حتی
در ایامی که دیگر از سکس خبری و اثری نیست، 
 حسادت دارند.
یعنی همدیگر را «مال» منحصر به فرد خود می دانند و حاضر به تقسیم و به اشتراک گذاشتن همدیگر نیستند.
حس مالکیت
امری طبیعی و غریزی است.
حتما نباید به معنی چیزوارگی همسر باشد.

مالکیت خصوصی بر وسایل تولید
ربطی به حس طبیعی و غریزی و منطقی مالکیت ندارد.
مالکیت خصوصی هم باید جامعتی شود
یعنی
فرم مالکیت باید عوض شود.
یعنی 

در جامعه سوسیالیستی و کمونیستی مالکیت به جای خود می ماند.
 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر