۱۴۰۲ مهر ۱۴, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تفکر تاریخی (جهانتصویر تاریخی) (۱۴)

 

 

پروفسور دکتر هانس کورتوم

پروفسور دکتر وینفرید شرودر

برگردان

 شین میم شین

 تئوری پیشرفت دیالک تیکی در فلسفه فلاسفه آلمان
 

۲۱

·    مشخصه هردر عبارت از این است که به نظر او، این روند پیشرفت تاریخی، نه به صورت خطی ـ مستقیم، بلکه به  صورت دیالک تیکی صورت می گیرد و از دو نقطه نظر مختلف، مکمل متقابل یکدیگرند:

 

الف

·    او از سوئی بر آن است که «بررسی تاریخ نشان می دهد که با رشد انسانیت حقیقی، دیوهای مخرب نوع بشر نیز بنا بر قوانین طبیعی درونی خرد روشنگر و هنر دولتمداری واقعا ضعیفتر شده است.»

·    (هردر، «کتاب پانزدهم»، ص ۲)

 

ب

·    او اما از سوی دیگر خاطرنشان می شود که «هر جا در بشریت رابطه خرد و انسانیت مختل شود، برگشت مجدد بدان اغلب با نوسانات مبتنی بر زور از یک افراط به افراط دیگر صورت خواهد گرفت.

 

پ

·    گرایشی، تعادل خرد را به هم می زند و گرایش دیگری بر ضد آن وارد عمل می شود.

 

ت

·    از این رو ست که در تاریخ، چه بسا سالها و گاه قرنها طول می کشد تا ایام آرام دو باره برگردند.

 

ث

·    به همان سان که در ماشین جسم بشری به سبب آنتاگونیسمی ضرور، کردوکار ایام به نفع نوع بشر خاتمه می یابد و تندرستی پایدار او حفظ و تثبیت می گردد.»

·    (هردر، «کتاب پانزدهم»، ص ۳)

 

ج

·    «شری که سبب فساد دیگری می شود، یا باید خود را با نظام دمساز کند و یا خود فاسد شود.»

·    (هردر، «کتاب پانزدهم»، ص ۵)

 

۲۲

·    هردر حدس می زند که این دو تصور مختلف از پیشرفت بشریت به سوی انسانیت، حاکی از یک نوع تزلزل خاطر در رابطه با استبداد روشنگرانه (استبداد تنویر یافته) (استبداد فارغ از خرافه و پیشداوری) اند.

 

۲۳

·    او چنین تزلزل خاطری را در آثار ماتریالیست های فرانسه نیز می بیند که خود از برخی نظرها پیرو آنها بوده است.

 

 ۲۴

فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ

 (۱۷۷۵ ـ ۱۸۵۴)

فیلسوف و نماینده اصلی ایدئالیسم آلمانی

 

·    با تلاش هردر در راستای تدوین یک تئوری پیشرفت دیالک تیکی در آلمان، توسعه ای آغاز می شود که در گذر از کانت، فیشته و شلینگ به هگل می رسد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر