۱۴۰۰ آبان ۱۵, شنبه

درنگی در گفتاری از احسان طبری (۱۰)

 احسان طبری

 

حقیقت چیست؟

حقیقت 

یک اندیشه ی انسانی است 

و 

در مقابل دروغ 

قرار دارد 

 دروغ یک ساخت ذهنی است 

نه یک انعکاس عینیت خارجی در ذهن

 سفسطه 

عبارت است از آمیزه ای از حقیقت و دروغ 

برای مقاصدی 

منافی با واقعیت، 

منافی با حقیقت

 

۱

صحت استدلال منطقی و تطابق درونی اجرا، 

شرط لازم برای نشان دادن حقیقت بودن یک چیز است 

ولی شرط کافی نیست

زیرا امری که اکنون واقعی است 

در اثر دینامیسم حوادث 

وقت دیگر واقعیت ندارد

 

منظور طبری

احتمالا

این است که با گذشت زمان،

نظر افراد

می تواند بی اعتبار شود.

 

مثال:

باور کلیسا به مرکزیت زمین

با گذشت زمان

بی اعبتار می گردد و با باور به مرکزیت خورشید جایگزین می گردد.

اینجا

ما

با توسعه علم و فن و در نتیجه، با توسعه شناخت خود از کاینات سر و کار داریم.

وقتی تلسکوپی در بین نباشد تا گردش سیارات مشاهده شود،

باور به مرکزیت زمین،

امری طبیعی است.

 

حقیقت

همیشه

حقیقت تاریخی

است.

انعکاس واقعیت عینی در آیینه ضمیر ما

بسته به عوامل عینی و ذهنی بیشمار

مشروط می شود.

این ربطی به دینامیسم حوادث ندارد.

بشر 

فقط می تواند 

به

حقیقت مطلق

نزدیک و نزدیک تر شود.

تجدید نظر و تصحیح و تکمیل و توسعه نظر در هر مورد امری طبیعی است.


۲

استدلال 

ممکن است به واقعیت های کهنه شده تکیه کند

استدلال 

می تواند بر معارف (شناخت های) کهنه مبتنی باشد و نه بر واقعیت های کهنه.

واقعیت

که

کهنه نمی شود.

طبری درک درستی از مفهوم فلسفی واقعیت هم ندارد.

استدلال

یعنی

اقامه دلیل.

استدلال

فعل

است

و

نه

فاعل.


میزان شناخت افراد

و

توان آنها به کشف حقیقت

بستگی به عوامل عینی و ذهنی متنوع دارد.


۳

استدلال 

ممکن است جهات معلوم و فلاکت های مکشوف را در بر گیرد

فلاکت 

یعنی

بدبختی و ذلت.

بدبختی که کشف نمی شود تا استدلال در برش گیرد.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر