۱۴۰۰ آبان ۱۳, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۶۶)

خوداندیشی

 شین میم شین

باب اول

در عدل و تدبیر و رأی

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۸ ـ ۴۹)

بخش سوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

میان دو لشکر چو یکروز راه

بماند، بزن خیمه بر جایگاه

 

گر او پیشدستی کند، غم مدار

ور افراسیاب است، مغزش در آر

 

ندانی که لشکر چو یکروزه راند

سر پنجه زورمندش نماند

 

تو آسوده بر لشکر مانده، زن

که نادان ستم کرد بر خویشتن

 

معنی تحت اللفظی:

اگر فاصله لشکرت از لشکر دشمن

به اندازه یک روز بود،

چادر بزن

و

اگر او از تو جلوتر افتاد،

باکی نیست.

برای اینکه او در اثر فقدان استراحت، خسته خواهد شد

و

تو می توانی به آسانی او را از پا در آوری.

 

 

سؤال

 

سعدی

در بیت اول شعر،

 دیالک تیک حرکت و (۱) را به شکل دیالک تیک رفتن و آسودن (برای رفع خستگی، تجدید قوای جسمی و روحی)

 بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی

 در این بیت اول شعر،

دیالک تیک حرکت و سکون را به شکل دیالک تیک رفتن و آسودن (برای رفع خستگی، تجدید قوای جسمی و روحی) بسط و تعمیم می دهد.

 

او رهنوردی آزموده است و به تجربه می داند

که

هر حرکتی را سکونی

باید

و

 هر سفری را منزلی.

 

اگر سفر (حرکت) مطلق است، منزل (سکون) خصلت نسبی دارد.

منازل آماج های سفرند.

سفر از منازل می گذرد.

بدون سفر، منزلی و بدون منازل سفری متصور نیست.

 

سؤال

 

مسافر در دیالک تیک حرکت و سکون، در دیالک تیک رفتن و (۲) است، که به مقصد می رسد.

 

جواب

 

مسافر در دیالک تیک حرکت و سکون، در دیالک تیک رفتن و آسودن است، که به مقصد می رسد.

 

هر مقصدی از جمع مقاصد کوچکتر تشکیل می یابد.

 

کسی که حرکت را مطلق کند و سکون را از نظر دور دارد، از پا در خواهد آمد و به مقصد نخواهد رسید.

 

سعدی

دیالک تیک حرکت و سکون

 را،

دیالک تیک رفتن و آسودن در کاروانسرا

را

به تجربه آموخته است.

 

سکون را نباید مطلق کرد،

کاروانسرا نه برای ماندن، بل برای آسودن، گرد خاک از تن شستن، انرژی جسمی و روحی جدیدی یافتن و دو باره به راه افتادن است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر