۱۴۰۰ آبان ۱۱, سه‌شنبه

استالینیسم (۴۸)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

 

پروفسور دکتر ورنر هوفمن

(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان

میم حجری

پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان

بخش دوم

رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی

ادامه

 

۱

·    گشتاورهای پیوندی منفردی که استالینیسم با تئوری مارکسیستی بر قرار کرده، در هر حال، نشاندهنده حقایق امور زیرین است:

 

الف

·    بی اعتبار و بی ارج و ارزش کردن دیالک تیک

 

·    مراجعه کنید به دیالک تیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 

ب

·    به دنبال آن، بی اعتبار و بی ارج و ارزش کردن عناصر توسعه

 

·    مراجعه کنید به تئوری توسعه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 

پ

·    و سرانجام، بی اعتبار و بی ارج و ارزش کردن پیشرفت خلاق خود تفکر

 

·    مراجعه کنید به تفکر، تفکر تاریخی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 

۲

·    شعور اشغال شده توسط استالینیسم، در تمامت دوره سیطره آن، در معرض صدمات فوق الذکر قرار داشته و مفلوج گشته است.

 

۳

·    کشمکش جهانی ارواح (شعورها)، هر چه بیشتر به عرصه تفکر «جبهه مبارزه» اجتماعی واقعی نزدیکتر می شود، به همان اندازه هم عدم تحرک و چسبیدن هراس زده و چهار دست و پا به فرمول های مرده یکبار تضمین شده، بزرگتر می شود.

 

۴

·    این قضیه هم در مورد فلسفه صادق است، هم در مورد علم تاریخ (تاریخ شناسی) و هم در مورد جامعه شناسی و قبل از همه در مورد اقتصاد.

 

۵

·    توضیح تئوریکی ژرفکاوانه نظام دشمن، اینجا از مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی توسعه یافته به طرز آشکاری عقبتر مانده است.

 

۶

·    بدین طریق است که امروز بسیاری از پرسش ها بی پاسخ مانده اند و بسیاری از مسائل لاینحل.

 

۷

·    تئوری مارکسیسم کلاسیک را می بایستی با توجه به مناسبات عینی عصر حاضر به محک آزمون و آزمایش زد و توسعه داد.

 

۸

·    به عنوان مثال در موارد زیر باید آن را توسعه و تکامل داد :

 

۱

·    در مورد تئوری پول

 

۲ 

·    در مورد تئوری اجاره زمین و مستغلات

 

۳

·    در مورد آموزش مربوط به سقوط گرایشی سود

 

(خود ورنر هوفمن، کار تئوریکی بزرگ ارزشمندی در این زمینه انجام داده و اکنون ادامه دهندگان راه او، میراث این فرزند هوشمند و جسور مارکس را توسعه می دهند.

ما در فرصتی دیگر خوانندگان فارسی زبان را با گوشه هائی دیگر از میراث فکری این دانشمند اندیشمند و تیزبین آشنا خواهیم کرد.

مترجم)

 

۴

·    شرایط اقتصادی کلی تغییر یافته در عصر حاضر و تغییرات به عمل آمده در روند انباشت سرمایه باید توضیح داده شوند.

 

۵

·    تورمی که بی سر وصدا و به تدریج آغاز شده و روز به روز دامنه دارتر و نیرومندتر می شود، به تحلیل ارزشتئوریکی همه جانبه نیاز مبرم دارد.

 

۶

·    دوره عسرت تاریخی کار، دوره عسرت فکری آن نیز بوده است.

 

۷

·    تابع احکام الهی ساختن مستمر شناخت خویش، که تحت نام «وحدت یکپارچه» جنبش جهانی، بر متفکران منفرد تحمیل شده بود، دیر یا زود می بایستی پیشرفت علوم انسانی و اجتماعی را به طور کلی زیر علامت سؤال قرار دهد.

 

۸

·    تنگ نظری، یکجانبه نگری و عقب ماندگی فکری ـ قبل از همه ـ صدمات زیر را به دنبال می آورد:

 

الف

·    اصول در معرض خطر رها شده علوم اجتماعی را به خطر می اندازد.

 

ب

·    جوهر و درونمایه آموزش به طور کلی را از دیده ها پنهان می سازد.

 

پ

·    و آن را در چشم توده ها بی اعتبار و بی ارزش و رسوا می سازد.

 

ت

·    بدین طریق، تئوری مارکسیستی، یعنی «سلاح برا» در پیکار عظیم طبقات و سیستم ها، به چاقوی زنگزده در دعواهای روزمره بدل می شود.

 

۹

·    کودکی و عدم بلوغ هدایت تئوری استالینیستی می بایستی به همان میزان که توده ها در جریان انقلاب فرهنگی بالغ و خود مختار می شوند، به همان میزان هم بی اثر شود.

 

۱۰

·    استالینیسم، البته هم در تفکر و هم در برخورد کلی به جهانش، سیستم آنچنان بشدت هدفگرائی بوده، که نمی توانست با تغییر اهداف و با تغییر شرایط لازم برای نیل به اهداف تغییر نیابد.

 

۱۱

·    مشخصه عام درک استالینیستی جامعه، اوپورتونیسم هدف در مقابل مسائل جاری زمان و راسیونالیسم پراگماتیستی که تا درجه بی پرنسیپی پیش رانده می شد، مهر زخم پذیری تاریخی بر پیشانی پدیده استالینیسم کوفته است.

 

·    مراجعه کنید به پراگماتیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

 

پایان

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر