کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۶۳۷)

  

 هومانیسم (بشردوستی) اصیل و بی ریای کودکان

میم حجری

۸۹۴۹

سنگ سخنگو

کودک ستیزی در فرم های مختلف
مثل زن ستیزی در فرم های مختلف
باید بررسی همه جانبه و تاریخی و مشخص شود.
خود هیچکاک ها در منجلاب همین فساد
بیشتر از روحانیت
 غوطه ورند.
 جنبش می تو دال بر این امر بوده است

۸۹۵۰

سنگ سخنگو

کودکان جمکران خوانندگان ترانه های نره خران؟

۸۹۵۱

سنگ سخنگو

هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند

سایه

سگ سخن جو

 

چرا.
شاعر 

حیوان شناس خوبی هم نیست
انسان همه چیزهای ضد انسانی اش را از حیوانات دارد
انسان فقط چیزهای بهتر از نباتات و جانوران را می تواند داشته باشد.
نباتات و جانوران نیای انسان ها هستند


۸۹۵۲

سنگ سخنگو

کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم
آن وقت. . .
میان دو دیدار قسمت کنیم
سهراب سپهری

سگ سخن جو

 

تقسیم زندگی میان دو دیدار
مش سهراب
چه ربطی
به
بود و نبود کسی دارد؟

۸۹۵۳

سنگ سخنگو

خرد و خراب سازی همه کاسه ها و کوزه ها بر سر بی خانمانان جامعه
 نشانه ساده لوحی سرشته به عوامفریبی است
 و ماهیتا ضد توده ای است.
اگرچه حاوی ذراتی از حقیقت است.
فقط ذراتی از حقیقت تا خلایق تحت تأثیر آن ذرات خر شوند و باور کنند.
 حامیان فاشیسم و فوندامنتالیسم اولیگارشی مالی و کلان سرمایه داران و تجار و زمینداران بزرگ بوده اند.
خمینیسم را تجار شمال شهر نشین روی کار آورده اند و نه حاشیه نشینان در جنوب شهر.
حاشیه نشینان فقط خون داده اند
 تا فاشیسم و خمینیسم
سوار بر امواج خون بی بهای آنان
به قدرت رسند

۸۹۵۴

سنگ سخنگو

اهل تشیع از سر تا پا اهل تقلیدند.
همین شعار را احزاب آلمانی هم
همین روزها
 داده اند.
چون قیمت مسکن در برلین فراتر از نصف حقوق ماهانه کارمندان شده است


۸۹۵۵

سنگ سخنگو

  فرزاد کمانگر
چقدر می ترسیدم
نه از درد شلاق
از اینکه در قرن بیست و یک
در قرن گفتگو
در دهکده جهانی، 

هنوز کسانی با شلاق
فاتحانه بر بدن انسانی رنجور
بکوبند و بخندند
می لرزیدم
  نه به خاطر ضربات مشت و لگد،
ترس ما از پایمال شدن ارزشهای انسانی بود، 

در سرزمینی که منشور اخلاق برای دنیا می نویسد.

وحشت برم می داشت
نه از درد شک الکتریکی،
از پزشکی که معاینه ام می کرد 

و
با نوک خودکارش برسرم می کوبید که
" خفه شو." 

 " خفه شو." 
درحالی که قرنهاست که از سوگندنامه بقراط گذشته بود.

با صدای شلاقشان
که "ذوالفقار" می نامیدند،
به گوشه ای دیگر از دنیا می رفتم
آنجا که دغدغه فکری انسان هایش
نجات سوسمار های آفریقا و مارهای استرالیا ست.
آنجا که به فکر مارمولک های فلان جهنم دره
در ناکجاآباد دنیا هستند.
اما اینجا 
اینجا 
وای
وای، وای.

با هر ضربه ی"ذوالفقار" سالها به عقب برمی گشتم
به عصر "قاجاری"
به مناره ای از سر و گوش و چشم.
به دهه "هیتلر"
به عصر "تاتار" و "مغول" و "بربر"
و باز می زدند.

می زدند تا به ابتدای تاریخی که خوانده و نخوانده بودم می رسیدم.
اما باز درد تمامی نداشت 
بیهوش می شدم 

و

 ساعتی بعد
در سلولم به دنیا می آمدم.
و چون نوزادی شروع به دست و پا زدن میکردم
و شعری مرا به خود می خواند:

"تولد نوزادی را دیده ام
برای همین میدانم جیغ کشیدن و دست و پا زدن
اولین نشانه های زندگی و زادن است".

فردا شب باز صدای درد و باز
یکی می زد به خاطر افکارم،
دیگری می زد به خاطر زبانم،
سومی می پنداشت که امنیت ملی را به خطر انداخته ام،
چهارمی می زد تا ببیند صدایم به کجای دنیا می رسد
 

پایان

۸۹۵۶

سنگ سخنگو

مبارزه ،مقاومت و دادخواهی ؟
 دادخواهی از مفاهیم دوران های برده داری و فئودالی است.
از مفاهیم شاهنامه است
 و از قبیله مفاهیم داد، دادگر، دادستان، دادگاه، دادبخش، دادجو، و بیداد، بیدادگر و غیره است.
منظور از داد و بیداد چیست؟

۸۹۵۷

سنگ سخنگو

این محاکمات از هر لحاظ ایراسیونال، توخالی، بی محتوا و بی معنی اند.
نمایشی حتی نیستند.
تهوع آورند.
اولا نگهبان کاره ای نیست تا محاکمه شود.
ثانیا نگهبان در حال نزع
محاکمه ندارد تا کلی دلار از کیسه خلق به قضات و وکلا داده شود

۸۹۵۸

سنگ سخنگو

سلام بوسه ای است که
برای دادنش دهانت را باز می کنی
طرح لبخندت در ذهن می ماند.

شهناز شاعر

 سگ سخن جو

 

سلام که سهل است،
بوسه حتی توخالی است.
  چه بسا بدتر،
بوسه نوعی فریب برای فرود خنجر از پشت است
 این را فروغ فیلسوف کشف کرد و افشا کرد و گفت و رفت
و ما ماندیم در حسرت نظیر بی نظیرش

۸۹۵۹

سنگ سخنگو

ممنون.
خدا یک مفهوم است
مثل درخت که مفهوم است
مفهوم درخت نتیجه تجرید سرو و صنوبر و غیره است
خدا نتیجه تجرید اعضای طبقات حاکمه است
طبقه حاکمه
طبقه ای اجتماعی است که مالک وسایل اساسی تولید است:
صاحبان اراضی، مراتع، مزارع، بانکها، کارخانجات...
در جامعه سوسیالیستی زحمتکشان

ادامه دارد.