۱۳۹۹ دی ۲۸, یکشنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۸۱۵)

 

پروفسور دکتر 

ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت 

و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین

 

تئوری

 (نظریه)
ادامه

 

۹۷

·    اما مدل با واقعیت عینی یکسان نمی شود. 

 

۹۸

·    با هر تغییر واقعی شرایط، مدل های قبلی فقط به مثابه وسیله تمرین جهت تشکیل مدل های جدید به کار می آیند.

·    یعنی بدون اهمیت عملی.

 

۹۹

·    خدمت تعیین کننده دیالک تیک در این زمینه این است که می تواند مناسبت (رابطه) کار مبتنی بر دستمزد با سرمایه را به مثابه تضاد نفی کننده تلقی کند.

 

۱۰۰

·    دیالک تیک از این رو، در عین حال، انقلابی است.

·    برای اینکه به طبقه کارگر روشن می کند که وجود خود در چارچوب شرایط کاپیتالیستی را به مثابه طبقه اجتماعی مستمرا سلب مالکیت شونده، به شرطی می تواند بهبود بخشد که به درک شرایط عینی کار نایل آید.

 

۱۰۱

·    دیالک تیک بدین طریق، پیشرفت بشری را وابسته به قانون خیالی «فی نفسه موجود» تلقی نمی کند.

·    بلکه وابسته به خود انسان های عمل کننده می داند.

·    در درک شرایط عینی کار می داند.

·    یعنی وابسته به عمل قانونمند کارگران می داند.

 

·    (اینجا ست که اکتیویته (فعالیت مبتنی بر آگاهی و داوطلبی) جای پاسیویته (انفعال) را می گیرد.

·    اینجا ست که ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی با ماتریالیسم مکانیکی و آنتروپولوژیکی (فویرباخ) مرزبندی می کند.

·    یعنی حساب خود را از ماتریالیسم ماقبل مارکس و انگلس جدا می کند.

·    مترجم)  

 

۱۰۲

·    جامعه شناسان بورژویی به ترویج تئوری به اصطلاح با کاربرد متوسط می پردازند.

 

۱۰۳

·    این اصطلاح فاقد معنای تئوریکی ـ علمی است. 

 

۱۰۴

·    هر تئوری همواره عرصه مربوط به خود را در نظر دارد و حاوی دعاوی معینی راجع به همه چیزهای همان عرصه است.

 

۱۰۵

·    اگر چنین شرایطی وجود نداشته باشند، در آن صورت تئوری ئی نیز تشکیل نمی یابد.

 

۱۰۶

·    اگر چنین شرایطی وجود داشته باشند، در ان صورت نه تئوری ئی با «کاربرد متوسط» و یا هر نوع محدود دیگر، بلکه تئوری مربوط به کل عرصه مربوطه تشکیل می یابد.

 

۱۰۷

·    منظور جامعه شناسان بورژوایی از این تئوری های من در آوردی، حمله بر مارکسیسم است که در مقابل اینها روند تاریخی ئی را مطرح می سازد که طبیعتا بر اساس اصول دیالک تیک تشکیل می یابند.

 

۱۰۸

·    اینجا ما با محدودیت های طبقاتی بورژوایی سر و کار پیدا می کنیم که «علمیت» و «متدئولوژی منطقی ـ هنجاری» را به معنی واحدی به کار می برند.  

 

۱۰۹

·    جامعه شناسی بورژوایی نه سودای کشف دورنمای تاریخی را، بلکه سودای تضمین مانی پولاسیون روابط اجتماعی موجود را در سر دارد.

·    از این رو دانش اینسترومنتال (ابزاری) عرضه می دارد.

 

۱۱۰

·    برای نیل به این هدف، متد آنالیتیکی (تجزیه ـ تحلیلی) کافی است.

 

۱۱

·    تحقیر متد ژنه تیکی (دیالک تیکی) به مثابه پیشگویی میتولوژیکی (اساطیری) به زیان خود جامعه شناسان بورژوایی تمام می شود.

·    این دیالک تیک ستیزی منجر بدان می شود که خود حضرات از درک خصلت متد تجزیه ـ تحلیلی حتی عاجز بمانند.

·     برای اینکه با این تحقیر متد دیالک تیکی، زیر پای نقد راسیونال (عقلی) متد تجزیه ـ تحلیلی ممکنه خالی می شود.

 

۱۲

·    بدین طریق، کسانی که دیالک تیک را به مثابه میتولوژی (علم الاساطیر) تحقیر می کنند، عنقریب به ایمان به منطق می رسند.

 

۱۳

·    یعنی به عوض تسلط بر منطق، تحت تسلط منطق قرار می گیرند

 

پایان

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر