ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
تئوری
۴۳
· کنش عملی سرمایه داران در بهره وری سرمایه است و نه در تولید مادی.
· آنها باید از تولید مادی پرهیز ورزند تا بتوانند حکمرانی کنند.
۴۴
· «انطباق تغییر دادن شرایط و کردوکار انسانی و یا خوددگرگون سازی» (مارکس) که در تولید مادی قابل تجربه است، در گردش سرمایه قابل تجربه نیست.
۴۵
· فقط حوزه گردش سرمایه است که به عنوان شالوده تجربه در اختیار بورژوازی قرار دارد.
۴۶
· همین شرایط واقعی است که سبب می شوند که ایده ئولوگ های بورژوایی، راسیونالیته علمی را به راسیونالیته منطقی محدود سازند و دیالک تیک ماتریالیستی را به مثابه اسطوره ماقبل علمی نوسازی شده، تخطئه کنند.
۴۷
· ایده ئولوگ های بورژوایی بر ضد راسیونالیته علمی و دیالک تیک ماتریالیستی، به لحاظ تاریخی همان موضع را می گیرند که روزی مدافعان ایمان مذهبی بر ضد خرد گرفته بودند.
۴۸
· می توان میان سه گشتاور اساسی تئوری های علمی تفاوت گذاشت.
· سه گشتاور اساسی که از خصلت کار نشئت می گیرند:
الف
۱
· کاری که بر مبنای توالی اعمال یکسان برای رسیدن به اهداف تنظیم گشته و تکراری صورت می گیرد، حاوی گشتاور «عمل کلیشه ای» است.
۲
· اگر این عمل کلیشه ای فی نفسه مورد بررسی قرار گیرد.
· یعنی مستقل از اینکه روی چه موضوعات خاص کار انجام می گیرد، در این صورت، نتیجه بررسی، تئوری های منطقی و مته متیکی خواهند بود.
ب
۱
· اگر کار در تغییر شرایط شیئی اش، بسان حامل سوبژکتیو آن شرایط باشد، بیانگر (نمودارکننده) روند تاریخی تولید خلاق خواهد بود.
۲
· اگر تفکر این خصلت کار را بازتاب دهد، نتیجه بررسی تئوری های دیالک تیکی و فلسفی خواهند بود.
پ
۱
· اگر کار بیانگر (نمودارکننده) تنوع کردوکارهای قابل تمییز باشد که به قصد تغییر شرایط خاص طبیعی و جامعتی به شرایط درخور بشری و قابل تسلط توسط بشر صورت می گیرد، تشکیل دهنده شالوده تئوری های امپیریکی (تجربی) خواهد بود.
۲
· تئوری های امپیریکی (تجربی) همواره حاوی مفاهیم و احکامی اند که به معاییر و جریانات قابل ادراک مربوط می شوند.
۳
· معاییر و جریانات زمانی قابل ادراک خواهند بود که از معاییر و جریانات دیگر قابل تمییر باشند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر