حکایت سیزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۳۵ ـ ۳۷)
بخش دوم
۱
پسندیده رأیی که بخشید و خورد
جهان از پی خویشتن گرد کرد
در این کوش، تا با تو ماند مقیم
که هرچ از تو ماند، دریغ است و بیم
که دستی به جود و کرم کن دراز
دگر دست کوته کن از ظلم و آز
معنی تحت اللفظی:
کسی که بخورد و بپاشد،
جهانی را گرد می آورد و با خود به گور می برد.
تو
هم
چنین کن.
اگر نکنی تأسف خواهی خورد و هراس خواهی داشت.
احسان و انفاق کن و ظلم مکن.
۲
پسندیده رأیی که بخشید و خورد
جهان از پی خویشتن گرد کرد
سعدی در این بیت شعر،
دیالک تیک داد و ستد
را
به شکل دیالک تیک (۱) و درو کردن بسط و تعمیم می دهد.
جواب
سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک داد و ستد را به شکل دیالک تیک (پاشیدن) و درو کردن بسط و تعمیم می دهد.
سعدی
در جاهای دیگر
تئوری اجتماعی دیگری را تحت عنوان تئوری بخور ـ بپاش ـ ببر فرمولبندی می کند:
توانگرا، چو دل و دست کامرانت هست
بخور، ببخش، که دنیا و آخرت بردی
معنی تحت اللفظی:
ای ثروتمند
بخور و ببخش
هم
دنیا برای تو بهشت است و هو آخرت.
سعدی مخالف سرسخت انباشت سرمایه و به ویژه انتقال آن به نسل های بعدی است.
در جامعه ـ تئوری سعدی
هر کس باید به فکر دنیا و آخرت خود باشد، بخورد و بپاشد و برای آن دنیا سرمایه گذاری کند.
نسل های بعدی باید خود به فکر خود باشند.
آنچه که سعدی تبلیغ می کند، به معنی قطع رشته های پیوند میان (۲) و به معنی انکار استمرار مادی و فکری تاریخی (۳) متوالی است.
جواب
آنچه که سعدی تبلیغ می کند، به معنی قطع رشته های پیوند میان (نسل ها) و به معنی انکار استمرار مادی و معنوی تاریخی (نسل های) متوالی است.
این خواست و درخواست سعدی نه تنها ابلهانه، بلکه غیرممکن است.
تاریخ و جامعه که از جزایر گسسته و مجزا از هم تشکیل نمی یابد.
تاریخ و جامعه از دیالک تیک پیوست و (۴)، از دیالک تیک تداوم و (۵) می گذرد.
جواب
تاریخ و جامعه از دیالک تیک پیوست و (گسست)، از دیالک تیک تداوم و (شکست) می گذرد.
تاریخ نفی نفی مدام است.
هر نسلی دستاوردهای مادی، فکری و فرهنگی نسل های قبلی را، صرفنظر از این که بخواهد و یا نخواهد، بالاجبار در اختیار می گیرد و تنها بر پایه آنها می تواند جامعه جدید را بسازد و توسعه و تکامل دهد.
دیالک تیک توارث و (۶)، دیالک تیک به میراث بردن و (۷) امری ضروری، طبیعی و ناگزیر است.
جواب
دیالک تیک توارث و توریث، دیالک تیک به میراث بردن و به میراث گذاشتن
امری ضروری، طبیعی و ناگزیر است.
خود سعدی هم علم و فرهنگ و هنر نسل های پیشین را حاضر و آماده در اختیار گرفته و سهم خود را در توسعه و تکامل آنها ادا کرده است.
هنر و اندیشه (ثروت فکری) هم نمی تواند از این روند و روال مستثنی باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر