۱۳۹۸ تیر ۱۷, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۵۴)

 

شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.


شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص  ۱۵ ـ ۲۲)

 حکایت دوم
بخش سوم



۱
چو گرگ خبیث آمدت در کمند
بکش، ورنه دل برکن از گوسفند

سعدی
در
این بیت شعر
تریاد گله ـ شبان ـ گرگ
را
به
شکل تریاد توده ـ شاه ـ عمال دربار (مأمورین دولتی)
بسط می دهد
و
اعدام فی الفور گرگ های خبیث
را
به
تأکید
توصیه می کند.

بدین طریق و با این ترفند
سیستم اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی، 
طبقه حاکمه
و
سلطنت
حفظ می شوند
و
مأموری
مثلا
وزیری، مباشری، مالیات و بهره مالکانه جمع کنی
فدا
می شود.

۲
از ابلیس هرگز نیاید سجود
نه از بدگهر، نیکوئی در وجود

سعدی
در
این بیت شعر
دوئالیسم خرافی خیر و شر
را
در
نظر دارد.

مظاهر شر
به
نظر سعدی
 ابلیس و خبیث (افراد بدذات)
اند
و
انتظار سجده از ابلیس و عمل خیر از خبیث
 بیهوده است.

دوئالیسم خیر و شر
از
کتب مقدس
(تورات و انجیل و قرآن)
است
و
خرافه ای
بیش نیست.

همه آدم ها
از
مادر
برابر زاده می شوند.

بانی خیر و شر گشتن
در
جامعه
صورت می گیرد.

۳
بداندیش را جاه و فرصت مده
عدو در چه و دیو در شیشه، به

سعدی
در
این بیت شعر
رهنمود می دهد:
به
خبیث و ابلیس
نباید مقام و مهلت داد.

خبیث
را
باید
در
چاه
و
ابلیس
را
باید
در
شیشه
زندانی کرد.

۴
مگو شاید این مار کشتن به چوب
چو سر زیر سنگ تو دارد، بکوب.

سعدی
در
این بیت شعر
مار
را
به
غلط
مظهر شر
قلمداد می کند
و
کشتنش
را
اکیدا
توصیه می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر