۱۳۹۸ تیر ۲۲, شنبه

صمد بهرنگی از دید احسان طبری (۲۲)


قهرمانِ منفرد یا مجاهدِ خلق؟
احسان طبری
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور




 بیرون آمدن از محیط تنگ فردی و خانوادگی، 
رو آوردن به دریای خلق، 
شرکت در جنبشِ انقلابی برای نبرد با مرد ماهیگیر
که 
دشمنِ ماهیان است
 چنین است اندیشۀ نویسنده. 
 
ولی ماهی سیاه کوچولو 
به
 اتکاء جسارتِ خود و خنجری که از مارمولک ستانده، 
به
 کشتنِ مرغِ سقّا و پرندۀ ماهی خوار بسنده می کند
 و 
در یک نبردِ انفرادیِ کم ثمر 
نابود می شود. 
 
بهرنگی در باره سرنوشت نهایی ماهی سیاه کوچولو 
این عبارت پر معنا را می نویسد:
«از ماهی سیاه کوچولو هیچ خبری نشد و تا به حال هم هیچ خبری نشده است...»
 
در
 اینکه صمد به "قهرمانِ منفرد" و جدا و بی اعتنا به خلق باور نداشت 
و 
 اعتقادش به قهرمانانِ خلقی و متکی به خلق،
 به 
مجاهدانِ جنبش است،
 می‌توان از نوشته‌های دیگرِ او نیز به روشنی دانست.  مثلاً
 صمد درباره کوراوغلو، قهرمانِ خلقِ آذربایجان می نویسد:
 «قدرتِ کوراوغلو همان قدرتِ توده‌های مردم است، 
قدرت لایزالی که منشا همه قدرت هاست.
 بزرگ ترین خصوصیت کوراوغلو تکیه دادن و ایمان داشتن بدین قدرت است»
۱
 بیرون آمدن از محیط تنگ فردی و خانوادگی، 
رو آوردن به دریای خلق، 
شرکت در جنبشِ انقلابی برای نبرد با مرد ماهیگیر
که 
دشمنِ ماهیان است
 چنین است اندیشۀ نویسنده.
 
از
 این جمله احسان طبری 
طرز «تفکر» خود او
و
اشتراک نظری او با اجامر مجاهد و فدائی اسلام و خلق و لیملام و دیمدام
آشکار می گردد.

در
ایده ئولوژی طبری
«محیط فردی و خانوادگی»
نه
پرورشگاه فکری و روحی و روانی و اتیکی (اخلاقی) و استه تیکی کودک،
نه
مرحله ای طبیعی، غریزی و اجتماعی
برای تشکیل شخصیت او
بلکه
محبسی تنگ و دلگیر و تاریک
است.

در
ایده ئولوژی طبری
کودک
باید
 از 
خود و خانواده خود
کنده شود
و
به
سوی «دریای کذایی خلق»
راه افتد
 و
 در
مبارزه بر ضد رژیم ستمگر (مرد ماهیگیر) شرکت ورزد.
 
مثلا
با
امثال خود
تور ماهیگیری
را
به
 ته دریا ببرد.
 
وقتی
جامعه ای
طویله 
باشد،
بر
سر نسل بعدی
همین بلا
نازل می شود.
 
همه چیز 
در
طویله جامعه نام
وارونه می شود:
سالمندان 
با
چنگ و دندان
به
«محیط تنگ فردی و خانوادگی»
می چسبند
و
کودکان و نوجوانان
رهسپار «دریای خلق» می شوند
تا
 در 
جنبشِ انقلابی برای نبرد با مرد ماهیگیر
که 
دشمنِ ماهیان است،
شرکت ورزند.»
 
ثمره زقوم این وارونگی
را
هم
اکنون
داریم می چینیم و می خوریم و به خود می پیچیم.
 
نسل بعد از ماهی سیاه کوچولو
(یعنی نسل کنونی)
جز
پایین تنه
فکر و ذکری
در
کله خالی از مغز اندیشنده خود
ندارد.
 
همه از دم
اوتومات ها و روبات های سکس کتبی و شفاهی 
اند.
 
۲
ولی ماهی سیاه کوچولو 
به
 اتکاء جسارتِ خود و خنجری که از مارمولک ستانده، 
به
 کشتنِ مرغِ سقّا و پرندۀ ماهی خوار بسنده می کند
 و 
در یک نبردِ انفرادیِ کم ثمر 
نابود می شود.
 
این «تحلیل» طبری از عملیات چریکی
است:
طبری
کمترین اعتنایی
به
علل و دلایل طبقاتی و تئوریکی شرکت ماهی سیاه 
در
عملیات تروریستی ـ نیهلیستی ـ آوانتوریستی
مبذول نمی دارد.
 
طبری برای شرکت ماهی سیاه 
در
عملیات تروریستی ـ نیهلیستی ـ آوانتوریستی
علت و دلیل پسیکولوژیکی و ابزاری
می تراشد:
چون ماهی سیاه جسور بوده و مجهز به خنجر بوده،
به
همین دلیل
به
تروریسم، نیهلیسم و آوانتوریسم
روی آورده است.

اگر
ماهی سیاه
ترسو می بود و خنجر نمی داشت،
به
عوض
گشت زدن
در جا
به
گله ماهی های عنقلابی می پیوست
و
یا
به
محبس تنگ و دلگیر و تاریک خانه 
برمی گشت.

طبری
مفهومفقیر
است:
عملیات تروریستی، نیهلیستی و آوانتوریستی اجامر مجاهد و فدایی و حزب الله و دیمدام و لیملام
را
«نبردِ انفرادیِ کم ثمر»
می نامد.
 
طرز تفکر و طرز تحلیل پراگماتیستی
همین است:
تعیین کننده
برای طبری
سود و ثمر حاصله از مبارزه
است.
 
۳
ولی ماهی سیاه کوچولو 
به
 اتکاء جسارتِ خود و خنجری که از مارمولک ستانده، 
به
 کشتنِ مرغِ سقّا و پرندۀ ماهی خوار بسنده می کند
 و 
در یک نبردِ انفرادیِ کم ثمر 
نابود می شود. 
 
«انتقاد» حزب توده
از
چریک های فدایی خلق
ضمنا
فرمالیستی بوده است:
 
اگر
ماهی سیاه
به
عوض نبرد انفرادی،
به
نبرد اجتماعی
روی می برد،
از
دید حزب توده و طبری
نور علی نور می بود.
 
برای طبری و حزب توده
ماهیت طبقاتی «جنبش کذایی خلق» 
و
ماهیت طبقاتی ماهیگیر 
(طبقه حاکمه برخاسته از انقلاب ضد فئودالی سفید و نه رژیم ستمگر)
پشیزی
ارج و ارزش ندارند.
 
حزب توده و طبری
کمترین تلاشی
در
جهت تحلیل رئالیستی ـ راسیونالیستی
گله ماهی ها و ماهیگیر
نمی کند.
 
همین روند و روال تأسف انگیز و تأثر انگیز و تهوع انگیز
همچنان و هنوز
ادامه دارد.
 
تا
دلت بخواهد
ماستمالی.
 
تا
دلت بخواهد
پراگماتیسم بی غل و غش.
 
تا
دلت بخواهد
فرمالیسم.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر