۱۳۹۸ تیر ۱۶, یکشنبه

تحلیلی بر «تحلیلی» از استاد دانشکاهی (۲۱)

 
علل رشد پوپولیسم در اروپا و امریکای شمالی
وینسنت ناوارو
استاد سیاست عمومی دانشگاه جانز هاپکینز
در
آمریکا
و
استاد علوم سیاسیِ
در
اسپانیا

ترجمه‌ی احمد سیف

تحلیلی
از
یدالله سلطان پور 

درواقع 
در 
همه‌ی مناطقی که طبقه‌ی کارگر اکثریت رأی‌دهندگان را تشکیل می‌دهند 
همین اتفاق افتاده است. 

شبیه به همین وضعیت
 در
 بسیاری از کشورهای اتحادیه‌ی اروپا 
هم
 در حال وقوع است.


این واکنش قابل‌درک 
تجربیات طبقات خلق در این جوامع است: 
شواهد عملی زیادی وجود دارد
 که 
نشان می‌دهد
 انتقال صنایع به کشورهای با مزد پایین 
به‌طور جدی 
بر
سطح زندگی طبقه‌ی کارگر در کشورهای پیشرفته‌ی سرمایه‌داری 
– عمدتاً در امریکای شمالی و اروپا –
 اثر منفی گذاشته است. 
 
ترفند تئوریکی استاد دانشکاه های امپریالیستی (امریکا و اسپانیا)
اکنون
آشکار می گردد:
۱
او
نخست
نئوفاشیسم
را
مخالف سرسخت گلوبالیزاسیون
قلمداد می کند.
یعنی
برای مرزبندی میان نئوفاشیسم و استبلیشمنت
معیاری
از
گلوبالیزاسیون
سر هم بندی می کند.
۲
بدین طریق
کشف و افشای ماهیت طبقاتی استبلیشمنت و نئوفاشیسم
ضرورت خود
را
از
دست 
می دهد.

خواننده خر این لاطائلات
فقط و فقط
به 
گلوبالیزاسیون
می اندیشد.

۳

بعد
همه کاسه ها و کوزه ها
را
بر
 سر گلوبالیزاسیون
خرد و خراب می کند.

حتی
ذلت طبقه کارگر در متروپل های امپریالیستی
را
از
گردن طبقه حاکمه
برمی دارد
و
به
گردن گلوبالیزاسیون
می اندازد.

۴
این واکنش قابل‌درک 
تجربیات طبقات خلق در این جوامع است: 
شواهد عملی زیادی وجود دارد
 که 
نشان می‌دهد
 انتقال صنایع به کشورهای با مزد پایین 
به‌طور جدی 
بر
سطح زندگی طبقه‌ی کارگر در کشورهای پیشرفته‌ی سرمایه‌داری 
– عمدتاً در امریکای شمالی و اروپا –
 اثر منفی گذاشته است.

بعد
چپنمایی
شروع می شود:
انتقال صنایع
به
کشورهایی صورت می گیرد
که
 دستمزد کارگان آنجا
  بگیر ـ نمیر
است.

در
قاموس استاد دانشکاه و مترجم علامه عیرانی
نه
طبقه حاکمه ای 
در
بین است
و
نه
تشدید میزان استثمار پرولتاریا در مقایس جهانی
(تشدید مبارزه طبقاتی از بالا)
  
چی در بین است؟

مخالفت ترامپ 
با
انتقال صنایع به کشورهای دیگر
در
بین است
که
به
مذاق «طبقات خلق»
خوش آمده و انتخابش کرده اند.

«طبقات خلق»
و
قبل از همه
طبقه کارگر
نه
مخالفتی با طبقه حاکمه دارد 
که
 صنایع را به مناطق سودآورتر منتقل کرده
و
نه
حس همبستگی با کارگران کشورهای دیگر دارد
که
در
شرایط مرگبار استثمار می شوند
و
چه
بسا
اعضای خانواده شان
 به
عوض  دریافت دستمزد بگیر و نمیر
اجساد کارگران
را
دریافت
و
اشگ ریزان
به 
گورستان 
می بنرد.
 
۵
 جنبش‌های پوپولیستی 
(که عمدتاً از سوی طبقات خلق حمایت می‌شوند) 
جهانی‌کردن و احزاب و نهادهای مدافع آن 
را 
رد می‌کنند.
   نئوفاشیسم
و
«طبقات خلق» تحت تأثیر نئوفاشیسم
نه
طبقه حاکمه
را
نه
کنسرن های سرمایه داری 
را
بلکه
گلوبالیزاسیون
را
و
احزاب و نهادهای مدافع گلوبالیزاسیون
را
رد می کنند.

خر تو خر در خر پروری 
به
همین می گویند:
از
سویی
«طبقات خلق»
شب و روز خر می شوند
و
از
فرط خریت
 فریب خرپروری های رسانه های متنوع طبقه حاکمه امپریالیستی  و نئوفاشیسم
را
می خورند
تا
نهایتا
به
طرفداری از بدترین دشمنان طبقاتی خود
یعنی
نئوفاشیسم
و
به
حمله لفظی بر اشباح 
در
هیئت همان رسانه ها 
و
عدم انتخاب اجامر استبلیشمنت
برخیزند
و
شق القمر کنند.

کسی 
هم
نیست
تا
از 
خود و یا همنوع خود
بپرسد:
چرا 
طبقه کارگر 
به
 این روز
 افتاده است؟

چرا
طبقه کارگر
به
عوض اجامر میلیاردر نئوفاشیسم
حزب خود
را
انتخاب نمی کند؟

چرا
طبقه کارگر طویله های امپریالیستی
با
هم
و
بعد
با
طبقه کارگر کشورهای جهان سوم
متحد نمی شوند
تا
 حاکمیت طبقاتی خود
را
برپا دارند
و
بر
ذلت بشری
پایان دهند؟

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر