۱۳۹۸ خرداد ۱۲, یکشنبه

تشبثات «تئوریکی» سوبژکتیویستی ـ پراگماتیستی سپیداران (۲۴)


تضاد اصلی، تضاد فرعی
احمد سپیداری
 
منبع:
نوید نو
 
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور 
 
۱
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست، 
اغلب
 این سه تضاد 
را 
به
 رسمیت می شناسند، 
اما 
در 
تعیین تضاد اصلی، 
اختلاف نظرهایی 
وجود دارد
 که
 به 
نوبهٔ خود 
صف بندی هایی
 را 
ایجاد کرده است.
 
برخی 
بر 
این باور
اند 
که 
تضاد اصلی و اساسی در شرایط ما 
تضاد کار و سرمایه است

 برخی
 تضاد بین کشور و امپریالیسم 
(یا آنچه خلق ها و امپریالیسم نامیده شده) 
را 
تضاد اصلی در شرایط کشور ما 
تلقی کرده و می کنند.

 و
 در 
نهایت
 احزاب و سازمان های ریشه دار چپ و کمونیست 
قرار دارند 
که 
در 
اسناد رسمی و تحلیل های شان 
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی 
را 
تضاد اصلی 
معرفی می کنند.
 
در 
این فراز از مقاله حریف،
اسلوب اسکولاستیکی دیرآشنایی
آشکار می گردد:
 
استاد طبری
و
اکثریت قریب به اتفاق اهل قلم در ایران
همین اسلوب اسکولاستیکی
را
به
خدمت می گیرند.
 
استاد طبری
راجع به هدایت و خیام و نیما و غیره
نظر شخصی به درد بخوری
ابراز نمی دارد.
 
ولی
نظرات اجنه فرنگی
را
ازبر کرده است 
و 
پشت سر هم 
ردیف می کند.
 
یکی از دلایل محبوبیت استاد طبری
همین اسلوب اسکولاستیکی دیرآشنای او ست.
 
در
میز گرد اجامر جماران
نیز
نظر شخصی از استاد طبری
شنیده نمی شود.
 
در
پاسخ به استاد عبدالکریم
که
دایرة المعارف امپریالیستی
به
همراه آورده بود،
استاد طبری 
می گوید
 که 
او هم می توانست دایرة المعارف روسی بیاورد.
(نقل به مضمون)
 
کسی
که
 به
 اسلوب اسکولاستیکی 
 توسل می جوید،
عاقبت به خیر می شود.

چنین کسی
نه
کسی 
را
می رنجاند
و
نه
از
 کسی  
می رنجد.
 
۲
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست، 
اغلب
 این سه تضاد 
را 
به
 رسمیت می شناسند، 
اما 
در 
تعیین تضاد اصلی، 
اختلاف نظرهایی 
وجود دارد
 که
 به 
نوبهٔ خود 
صف بندی هایی
 را 
ایجاد کرده است.
 
طلبه استاد طبری
هم
دستکمی از او ندارد:
طلبه
به
عوض استدلال منطقی، تجربی و تاریخی
و
اثبات صحت تضادهای سه گانه خود،
به
صحرای کربلا 
می زند:
 
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست، 
اغلب
 این سه تضاد 
را 
به
 رسمیت می شناسند
حافظه طلبه
به
قوت حافظه استاد 
نیست
تا
 
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست
 
را
نام ببرد.

اگر
نام
ببرد،
برداشت حریف از مارکسیسم
معلوم می گردد.

۳
اما 
در 
تعیین تضاد اصلی، 
اختلاف نظرهایی 
وجود دارد
 
فرمولبندی حریف
لبریز از صداقت علمی و انقلابی
است.
 
اکنون
دیگر
حرفی
حتی
از
 
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست
 
در
بین
نیست.
 
خواننده
متوجه کلاه تئوریکی ـ اسلوبی گل و گشادی
که
تا
خرخره
بر
سرش
گذاشته می شود، 
نمی شود.
 
حریف
اگر
با
ادبیات حزب توده
آشنا
می بود،
حتما
می دانست
که
 
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست
 
 دارای انضباط مفهومی
اند
و
راجع به تضاد اصلی 
تعریف فلسفی واحدی
را
نمایندگی می کنند.
 
اما
معلوم نیست
 که  

احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست مورد نظر حریف
 
 ملی
اند
و
یا
بین المللی.
 
۴
اما 
در 
تعیین تضاد اصلی، 
اختلاف نظرهایی 
وجود دارد
 که
 به 
نوبهٔ خود 
صف بندی هایی
 را 
ایجاد کرده است.
حریف
نمی تواند
در
 
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست
 
چنین صف بندی هایی
را
پیدا کند.
 
به
همین دلیل
ادعایش
را
به
طرز مبهم
فرمولبندی کرده است
تا
فاعل
مشخص نباشد.
 
ضمنا
مگر
اختلاف نظر
راجع
به
تضادی
منجر به صف بندی های کذا و کذا می شود؟
 
اما
منظور مشخص حریف چیست؟
 
برای کشف منظور حریف
مفهوم صف بندی ها
رهگشا و رهنما ست.
 
منظور حریف 
از 
 
صف بندی میان  احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست
 
در
مقیاس بین المللی
می تواند
تضاد مائوئیسم با مارکسیسم ـ لنینیسم
(تضاد حزب مائوئیست چین با احزاب کمونیست)
باشد:
مائوئیسم
پرولتاریا 
را 
با 
دهقانان
جایگزین می سازد
و
جنبش کارگری ـ کمونیستی جهانی
 را
با
جنبش رهایی بخش ملی.
 
۵ 
برخی 
بر 
این باور
اند 
که 
تضاد اصلی و اساسی در شرایط ما 
تضاد کار و سرمایه است
 
منظور حریف
از
«برخی»
می تواند
احزاب کمونیست جهان
باشد.
 
البته
حریف
فاقد حافظه و سواد تئوریکی - تاریخی
است.

احزاب کمونیست جهان
تضاد اصلی جهان
را
تضاد میان سیستم سوسیالیستی (جنبش کارگری ـ کمونیستی سازمان یافته) و سیستم امپریالیستی 
می دانستند
که
در
تحلیل نهایی
به
معنی تضاد کار و سرمایه
بوده است.

مائوئیسم
  سیستم سوسیالیستی
را
با
جنبش های رهایی بخش ملی تحت رهبری چین
جایگزین می ساخت.

۶
 برخی
 تضاد بین کشور و امپریالیسم 
(یا آنچه خلق ها و امپریالیسم نامیده شده) 
را 
تضاد اصلی در شرایط کشور ما 
تلقی کرده و می کنند.
 
حریف
اکنون
از
«تضاد اصلی در شرایط کشور ما» 
دم می زند.

اگر
منظور حریف
از
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست
فقط 
در
مقیاس ملی بود،
باید
از
حریف پرسید
که
این
 احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست
کدامند و کیانند؟
 
 کدامیک
 از
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست وطنی
 
تضاد اصلی
را
تضاد کشور و امپریالیسم
دانسته است؟
 
حریف
ضمنا
میان تضاد کشور با امپریالیسم
و
تضاد خلق با امپریالیسم
علامت تساوی می گذارد.
 
۷
 و
 در 
نهایت
 احزاب و سازمان های ریشه دار چپ و کمونیست 
قرار دارند 
که 
در 
اسناد رسمی و تحلیل های شان 
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی 
را 
تضاد اصلی 
معرفی می کنند.
 
منظور حریف هندوانه بخش
 از  
 احزاب و سازمان های ریشه دار چپ و کمونیست 

حزب توده نامه مردم
است.
 
ما
راستش
را
بخواهید
نمی دانستیم
که
 حزب توده نامه مردم
تضاد اصلی در جامعه ایران
را
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
می داند.
 
هاتفی از عالم هپروت
در
یکی از همین سلسله تحلیل ها
با
هارت و پورت
کامنت گذاشته 
و
اعلام داشته
که
نظرات حریف 
نظرات شخصی او هستند
و
ربطی 
به
حزب توده ندارند.

الله اعلم

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر