۱۳۹۸ خرداد ۲۴, جمعه

تأملی در مقاله ای از زهره تکابنی تحت عنوان «دنیای دیوانه دیوانه دیوانه» (۷)


دنیای دیوانه دیوانه دیوانه
زهره تکابنی
 
منبع:
اخبار روز
 
ویرایش و تأمل
از
ربابه نون
 
 
هرمان کان
بنیانگذار نظریه ی ْسیستم هاْ می گوید:
«شاید بهترین راه برای تحمیل سیاست های مان این باشد
که
خود
را
قدری عصبی و احساساتی
نشان دهیم.
در
این
بازی
بازدارنده
در
مقایسه
با
کسی که عزمش را جزم کرده و پل ها را پشت سر خود خراب کرده
شانس بیشتری
برای کسب امتیاز
دارد.»
 
  یعنی
 بر 
خلاف باور عامه 
ترامپ 
دیوانه نیست.
 
دستگاه سیاستگذاری آمریکا
ست 
که
 او 
را 
دیوانه و غیرقابل پیش بینی 
می خواهد 
تا 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
که 
ممیزه (مشخصه؟) سرمایه داری 
است 
نجات دهد.
 
در
قاموس زهر تکابنی
هدف و آماج دستگاه سیاستگذاری امریکا از دیوانه و غیرقابل پیش بینی نمایی ترامپ،
جذب سرمایه های کشورهای دیگر
و
نجات از بحران ساختاری
است.
 
در این جفنگجمله زهره
  بحران شناسی او
تبیین می یابد:
 
۱
اکنون
معلوم می شود
که
زهره
معنی بحران ساختاری
را
اصلا
نمی داند.
 
مشخصه اصلی ایرانی جماعت
عدم وقوف به حرف دهان خویشتن خویش
است.
 
وقوف به حرف دهان همنوعان
پیشکش.
 
راستی
منظور 
از 
بحران ساختاری جامعه سرمایه داری 
و 
یا 
هر جامعه دیگر 
 چیست؟
 
۲
تا 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
که 
ممیزه (مشخصه؟) سرمایه داری 
است 
نجات دهد.
برای
پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید
پرسید:
منظور
 از 
ساختار جامعه 
چیست؟
 
قبل از دادن جواب به این سؤال
باید
به
این 
سؤال
جواب داد
که
منظور 
از 
ساختار
 به طور کلی
چیست؟
 
۳
تا 
شاید با جذب سرمایه های کشورهای دیگر، 
کشور خود 
را 
از 
این بحران ساختار ی 
که 
ممیزه (مشخصه؟) سرمایه داری 
است 
نجات دهد.
مارکس
در
روند تألیف کاپیتال
متوجه می شود
که
مقوله فلسفی فرم
برای توضیح مسائل مربوطه
نارسا ست.
 
به
همین دلیل
مفهوم ساختار
را
توسعه می دهد.
 
ساختار
دربرگیرنده فرم هم است.
 
ساختار
اما
به
مراتب
غنی تر از فرم
است.
 
۴
 
ساختار 
(استروکتور)

ساختار 
عبارت
 است
 از 
مجموعه روابطی 
که 
عناصر یک سیستم 
را 
به هم پیوند می دهند.

مفهوم ساختار
 برای
 همه رشته های علمی
 رفته رفته
 اهمیت بیشتری کسب می کند.

این
 امر 
با 
درک بنیادی ماتریالیسم دیالک تیکی
 مطابقت دارد.

در
ماتریالیسم دیالک تیکی 
به
مثابه یک جهان نگری پویا
(در مغایرت با جهان نگری های ایستا 
که 
در
 آنها 
رابطه متقابل فرم و محتوا 
رابطه ای بنیادی 
شمرده می شود)
در
 وهله اول 
از
 دیالک تیک ساختار و فونکسیون سیستم های مادی 
سخن می رود.

این بدان معنی است
که
ما
با
دیالک تیک های سه عضوی زیر سر و کار پیدا می کنیم:
 دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم
و
دیالک تیک سیستم ـ ساختار ـ فونکسیون

سیستم های پویا 
که 
قادرند 
خود 
را
 به
 پله های بالاتر توسعه 
برسانند 
و
 یا 
خود 
را 
با
 آنها 
تطبیق دهند،
 در
 طی یک «روش آزمون و خطا»
برای هر فونکسیون 
ساختار مطلوب 
می جویند 
و 
برای هر ساختار،
 فونکسیون مطلوب.

(متد و روش آزمون و خطا   
عبارت
 است
 از 
شیوه یافتن راه حل مسئله ای از طریق آزمایش راه های مختلف،
 پیدا کردن خطا ها
 و 
از
 بین
بردن خطاها و سرچشمه های خطاها.)

مثال


دیگ و داس و بیل و کلنگ و طشت و چرخ خیاطی
همه
از
اتم های اهن
تشکیل یافه اند.


اگر همه را ذوب کنند،
چیزی جز مشتی آهن
باقی نمی ماند.

آنچه 
که
موجب تفاوت آنها می گردد،
نحوه ترکیب اتم های آهن با یکدیگر
است.

تفاوت ساختاری دیگ و داس و بیل و کلنگ و طشت و چرخ خیاطی 
سبب می شود
که
آنها
  فونکسیون های متفاوت 
داشته باشند.

فونکسیون داس
درویدن
است.

چون
ساختار داس 
متناسب  با آن است. 

فونکسیون دیگ
پخت و پز
است.

چون
ساختار دیگ
متناسب با آن است.

فونکسیون چرخ خیاطی
دوخت و دوز
است.

چون
ساختار  چرخ خیاطی
متناسب  با آن است.

هر کدام از این چیزها
سیستمی
محسوب می شوند.

سیستمی متشکل از عناصر با ساختاری معین.

ساخار جامعه بشری
به
طور کلی
چیست؟

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر