۱۳۹۸ خرداد ۲۴, جمعه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۷۳)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
مش ویلیام شکسپیر

زمانی كه گفتم:
«تا آخر عمر مجرد می مانم»،
نمی دانستم
آنقدر عمر می كنم كه ازدواج كنم.


چه برداشتی از این اندیشه مش ویلیام دارید؟
  
تمرین تفکر مفهومی

از آن فراز و این فرود غم مخور
زمانه بر بلند و پست می رود

معنی تحت اللفظی:
از مشاهده دیالک تیک فراز و فرود (کامیابی و ناکامی، پیروزی و شکست) غمگین مباش.
هیون (شتر تندرو) رهوار زمانه از مسیر دیالک تیکی مبتنی بر فراز و فرود می گذرد.

۱
زمانه
یکی از مفاهیم فئودالی ـ قرون وسطایی است.

۲
حافظ

نبود نقش دو عالم
که
رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت
نه
این زمان
انداخت

معنی تحت اللفظی:
هنوز دنیا و عقبی
وجود نداشت
که
رنگ دوستی و معاشرت و همدمی وجود داشت.
محبت
را
زمانه
در
این زمان
یعنی به تازگی ها
طرح ریزی نکرده است.

۳
حافظ در این بیت غزل
میان زمانه و زمان فرق فلسفی می گذارد.

۴
زمانه = دهر = روزگار
زمان = ظرفی است که مظروفش
واقعیت عینی یعنی زمانه و هر چیز واقعی و عینی دیگر
است.

۵
سایه
اما
بسان خیلی ها
میان زمانه و زمان علامت تساوی می گذارد.

۶
سایه خیال می کند که زمان
چیزی از جنس هیون است و در حرکت مدام است

۷
فروغ فرخزاد هم همین تصور را از زمان دارد.
زمان گذشت
و
ساعت چهاربار نواخت.

۸
زمان
اما
بسان مکان
ظرف است که مظروفی به نام واقعیت عینی دارد

۹
زمان و مکان
صفات ممیزه ماده اند
اتریبوت ماده اند

۱۰
تریاد زمان و مکان و ماده

۱۱
در مقوله زمان
حرکت مدام و مطلق ماده تجرید می یابد
و
در مقوله مکان
سکون هرازگاهی و نسبی ماده

۱۲
نه
ماده ی بی زمان و بی مکان وجود دارد
و
نه
زمان و مکان بی ماده
و
نه
زمان بی مکان
و
مکان بی زمان
 
سایه

ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون ‌آلود
هر دم از دیده فرو می ریزد .

معنی تحت اللفظی:
ارغوانم آنجا ست
و
در نهایت تنهایی می گرید.
بسان دل من
که
لحظه به لحظه
قطره قطره
از
چشمانم فرو می ریزد.

۱
ارغوان
درختی با گل های سرخ شیرین است.
۲
سایه در این بند از شعرش
میان دل و قلب علامت تساوی می گذارد.
بسان سیاوش

۳
دل اما معنی دیگری دارد.

۴
دل به معنی روح
به معنی شعور
به مثابه عالی ترین مقوله فلسفی
است.

دل
به معنی ضمیر است
به معنی ذهن است.
دل همان
mind
انگلیسی
و
Bewußtsein

آلمانی است

۵
دل به این معنا
نمی تواند از دیده فرو بارد.

۶
ایراد اصلی سایه
اندیشیدن با واژه ای قرون وسطایی است

۷
دلیل محبوبیت و معروفیت سایه هم همین است.

۸
واژه های سایه فرقی
با
واژه های حافظ و شهریار ندارند.

۹
مسئله
اما
این است
که
سایه در سنگر طبقاتی دیگری
شعر می سراید

۱۰
به همین دلیل واژه های به ظاهر قرون وسطایی سایه
محتوای مفهومی قرن بیستمی و مدرن دارند

۱۱
محتوای مفهومی مدرنی که کمتر کسی با آنها آشنا ست.
 
دیالک تیک دیده و دل

شهریار

چشم خود بستم كه ديگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد:
«ديوانه
من می یبینمش»

۱
ایراد اندیشه نهفته در این بیت شعر شهریار چیست؟

ماجرای اقای نجفی وزیر و شهردار سابق
حریف

این ماجرای اقای نجفی وزیر و شهردار سابق باعث شد یاد ماجرای آقای حسینی اخلاق در خانواده بیفتم !

برنامه ی اخلاق در خانواده که توسط حجت الاسلام حسینی اجرا میشد رو یادتون میاد؟

هدف اصلی برنامه مثلاً امر به معروف و نهی از منکرات بود و جوانان را از گناهان بر حذر می داشت. میدانید عاقبت آقای حسینی چه شد؟

داستان از روزی آغازمی شود که دادگاه میکونوس تمام سران ایران را قاتل و تروریست خواند البته با مدرک و متهمان اصلی که دکترشرفکندی را به قتل رساندند ، توسط قاضی شجاع آلمانی همگی حکم گرفتند که سه متهم ردیف دوم لبنانی بودند و متهم ردیف اول کاظم دارابی ایرانی و به زندان ابد محکوم گشت. جمهوری اسلامی برای آزادی دارابی از هیچ کوششی دریغ نکرد اما نتوانست کاظم دارابی را آزاد نماید. این بود که تصمیم به توطئه گرفتند.

آقای هلموت هوفر بازرگان ثروتمندی بود و در مشهد دفتر بازرگانی داشت شکار خوبی بود. اطلاعات رژیم
دختر ایرانی زیبایی را تعلیم دادند که با آقای هوفر آشنا شود و این آشنا تا حدی رفت که مستر هوفر با دخترک معاشقه می کرد و سرانجام شبی که با دختر ایرانی در مشهد همبستر بود به دام اطلاعاتی ها افتاد. و این همان چیزی بود که رژیم می خواست. فردای آن روز ، در تمام رسانه ها خبر بازرگان آلمانی و رابطه ی نامشروع با دختر مسلمان در جهان پخش شد و بازرگان نگون بخت که به زندان افتاده بود بنابر حکم حاکم شرع فورا حکم اعدام برایش صادر شد.
کشور آلمان به تب و تاب افتاد که چطور چنین کاری امکان دارد وزارت خارجه ی آلمان که تحت فشار خانواده هلموت هوفر قرار داشت، دست به هرکاری میزد برای آزادی این بازرگان اما بی نتیجه و دستگاههای امنیتی ایران تنها یک راه برای نجات جان بازرگان به طور محرمانه پیشنهاد کرده بودند. و آن، آزادی کاظم دارابی در قبال آزادی هلموت هوفربود.
اما قاضی آلمانی هرگز این معامله را نپذیرفت.
آن سوی قضیه جناب آقای حسینی از سوی فرهنگ سرای ایرانی به آلمان دعوت شده بود و چند تا سمینار هم داشت سرویس امنیتی آلمان که سخت در تلاش آزادی بازرگان خود بود. آقای حسینی را شکار خوبی دانستند.
آنان آقای حسینی را به بهانه آنکه مردی بسیار روشنفکر و عالم است پیاپی دعوت می کردند و یک دختر بسیار جذاب وخوشگل را به آقای حسینی معرفی کردند که گویا دخترک می خواهد به دین اسلام مشرف شود!
آقای حسینی استقبال خوبی از خانم جذاب کرد و از دین اسلام چنان چرندیاتی می گفت که دخترک سخت متاثر شده بود اما در باطن آقای حسینی میسوخت برای همخوابی با این دختر خوش تیپ!
دختر شبی در هتل مهمان آقای حسینی شد وغافل از اینکه اتاق آقای حسینی پر از دوربین مخفی و دستگاه شنود است. بالاخره آقای حسینی درس اخلاق را به دختر داد و از اول شب تا صبح با دختر معاشقه کرد. دولت آلمان بدون سر و صدا نسخه ای از فیلم “سوپر اکشن” آقای حسینی با دختر آلمانی را به سفارت خود در ایران فرستاد و تقدیم سران جمهوری اسلامی کرد.
سران حکومت که فیلم را دیدند می خواستند طفره روند و آن را ساختگی قلمداد می کردند اما سفیر آلمان با خونسردی گفت ما نه بوق و کرنا می زنیم و نه بخاطر معاشقه کسی را اعدام می کنیم فقط این فیلم راپخش می کنیم و آقای حسینی هم آزاد است.
دولت ایران دیگر سخت گیر افتاده بود: پرسیدند ، چه می خواهید؟
گفتند “بازرگان آلمانی باید هرچه سریعتر آزاد شود.” و کمتراز ۲۴ ساعت بازرگان آزاد شد.
چیزیکه عوض داره گله نداره !!

بعد از برگشت حسینی به ایران آلمان فیلم رو برای زنهای حسینی فرستاد و دو زن حسینی با هماهنگی با یکدیگر در آفتابه اش اسید ریخته و آلت تناسلی او را سوزاندند.
این روایت تا سال ها بعد موضوع شوخی شخصیت های سیاسی با حسینی بود، از جمله سال 89 در دیداری که با آقای حسن خمینی داشت، اطرافیان آقای حسن خمینی می خندیدند و حسینی نیز که موضوع را می دانست خطاب به آنان میگفت که «سالم است، اگر می خواهید نشان دهم تا مطمئن شوید».
حالا هم داستان افشاگریهای نجفی در مورد قالیباف و پسرش در استرالیا که نفر اجیر کرده بود تا از پسر قالیباف در استرالیا فیلم و عکس تهیه کند و اعتراف دزدیهای پدر را از پسر در حال مستی گرفت، کار دست نجفی داد و امروز او با طناب دار و قصاص بخاطر قتل یکی از پرستوهای اطلاعات حال و احوال پرسی میکند!!
میترا استاد که متولد ۶۲ بود و تقریبا هم سن دختر جناب نجفی بود چنان هوش از سر شهردار سابق برده بود که فراموش کرده بود ممکن است قالیباف و دوستانش دامی بزرگ برای او پهن کرده باشند.
باز هم هرچه عوض دارد گله ندارد

این ضرب المثل انگلیسی جفنگی بیش نیست.

۱
معلم که مدرس ایده ئولوژی شخصی خود نیست.

۲
معلم مدرس کتاب های پیشاپیش تحریر یافته است.

۳
معلم مبلغ ایده ئولوژی طبقه حاکمه است.

۴
حتی مادر و پدر
مربی واقعی نسل نو محسوب نمی شوند.

۵
نسل قدیم
خود روزی مربا بوده است

۶
این ایده ئولوژی طبقه حاکمه است که در هیراشی جامعه به واسطه اوتوریته های مختلف از مادر و پدر و خواهر وبرادر گرفته تا مربی کودکستان و معلم مدرسه و استاد دانشگاه و واعظ و غیره
به خورد اعضای نسل نو داده می شود.

ویرایش:

نونو ژودیس
شاعری از پرتغال

انگار می خواهی از خاطرم بروی
با سایه خیالت پشت سرم

واژه هایی را که بسان نامه ردوبدل کرده ایم
نگاه ندار

اما نور غروب را که در آیینه چشمانت
پناه گرفته بود
به خاطر بسپار.

گاهی به یادت خواهم بود
وقتی سربرگردانم و تو هنوز
بی هیچ لبخندی
در انتظار
به من بگویی:
«زمان همه چیز را حل می کند.»

صدایت را نمی شنوم
و هر گاه
که
به سوی بازوانت گام برمی دارم
ناپدید می شوی.

این
بعدها
می شود
پاره ای از یک شعر.

اما تو همچنان پا می افشاری.

عشق، ما را از میان زندگی ندا می دهد
وادارمان می کند
که
چشم بربندیم
بر
بی قراری روح
و قربانی کنیم
خود را در بارگاه خاطره ها

پایان

جفنگمفهوم رایجی به نام تن فروشی

۱
جفنگمفهوم تن فروشی
الترناتیومفهومی است برای مفهوم معنامند خود فروشی

۲
پشت سر این توطئه ایده ئولوژیکی
کفتار منافع کدام طبقه اجتماعی خرناسه می کشد؟

۳
اولا
چرا
فقط عکس زنان را
به عنوان تن فروشان کذایی
منتشر می کنید؟

۴
مگر تن فروش نر نداریم؟

۵
پلی بوی به چه معنی است؟

۶
در وال فیس فیسی هر زن خرپول
گله ای از نران تن فروش علامه نمایی می کنند.

۷
ثانیا
مگر کسی می تواند
تنش را بدون اجازه روحش بفروشد؟

۸
تن بی روح مگر چیزی جز لاشه است؟

۹
چه کسی به خرید لاشه
حتی به ضرب شلاق تن در میدهد؟

۱۰
جنده نر و یا زن
قبل از اجاره دادن تن
روحش را قانع و مجاب می کند.

۱۱
جنده نر و یا زن
چه بسا
قبل از شروع به جندگی عملی
و
در روند جندگی
به تخریب خانه روح و روان خویش
می پردازد.

۱۲
جنده نر و زن
عملا
خویشتن خویش را آدمیت زدایی می کند

۱۳
یعنی
خود را زباله واره می کند.

۱۴
دیری است که جنده پروری
کسب و کار طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی است

۱۵
هر قهرمانی در هر رشته ای
بلافاصله لخت می شود

۱۶
هر خواننده معروف و محبوبی
ضمنا
ترانه اش
را
به کثافت پورنو زینت می بخشد

۱۷
هر پهلوانی ضمنا
به عنوان جنده ای نمودار می گردد

۱۸
جندگی به عنوان کار قلمداد می شود
و
جنده به عنوان کارگر جنسی

۱۹
یعنی لومپن پرولتاریا به عنوان پرولتاریا جا زده می شود.

۲۰
توطئه ایده ئولوژیکی اکنون اشکار می گردد:
شعار پرولتاریای همه کشورها متحد شوید
جای خود را به شعار لومپن پرولتاریای همه کشورهای جهان (جنده های همه کشورهای جهان) متحد شوید
می دهد.

خیلی سیاه دیده اید
این همدردی ها و غم های از دست رفتن ها را !
شاید شما و من اینگونه باشیم که می گویید .
اما اجازه بدهید دیگران مثل خودشان ابراز احساسات کنند و نه مثل عقاید شما
حریف سلیم

۱
اندیشیدن و اندیشه را مطرح کردن
امتیاز بارز بنی آدم است
 
۲
اندیشه می تواند غلط باشد

۳
ولی ابراز اندیشه غلط
بهتر از سکوت است.

۴
چون
ابراز اندیشه غلط
می تواند موجب اندیشیدن همنوع
از سویی
و
تصحیح آن توسط همنوع اندیشنده
از سوی دیگر
باشد.

۵
کسی که ابراز نظر می کند
کسی نیست تا «اجازه دهد که دیگران چنان کنند که خواهند»

۶
انتقاد از خود و انتقاد از همنوع
ناشی از مهر به خویشتن و همنوع خویش است و نشانه مهر نسبت به خویشتن و همنوع خویش است.

۷
کسی عیب دشمن خود را به او گوشزد نمی کند.

۸
مرده پرستی
آیین دیرین ایرانی جماعت
است

۹
کسی از رفتن کسی غمی نمی خورد.

۱۰
کسب و کار ایرانی جماعت
شیر کردن همنوعان
و
حتی
شیر کردن شیرخوارگان
و
گسیل آنان
به جنگ شیران شرزه است.

۱۱
ما نویسنده رئالیست نداریم تا این خصوصیات ایرانی جماعت را تبیین دارد.

۱۲
تجارب ما اما دال بر این حقایق امور است.

۱۳
شاید
 این
 متد مرده جویی / مرده یابی / مرده شویی و مرده پرستی
به دلیل مرده زیستی (مرده وارگی) است.

۱۴
سیمین بهبهانی
این حقیقت امر را
دریافته بود و علنا و به پرخاش بر زبان می راند:
 
مرگم را بی تابانه انتظار می کشید
تا
رسانه ای اش کند
تا
خبر داغ
از آن بسازید و خلأ هستی توخالی تان را با آن پر کنید.
(نقل به مضمون)

۱۵
همدردی با مرده و در غم مرده نشستن
حنای پس از عروسی است که به درد کسی نمی خورد.

۱۶
فقط موجب دردسر صاحبمرده می شود
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر