فرج الله میزانی
(جوانشیر)
(۱۳۰۵ ـ ۱۳۶۷)
محل تولد: تبریز
شغل: مهندس
تاریخ دستگیری:۷ اردیبهشت۶۲
وضعیت خانوادگی: متاهل
محل دستگیری : تهران
تاریخ اعدام: شهریور ۱۳۶۷در زندان اوین
آثار:
اقتصاد سیاسی
صفحاتی از تاریخ جنبش جهانی کارگری ـ کمونیستی
مائوئیسم و بازتاب آن در ایران
حماسه ۲۳ تیر
افسانه طلاهای ایران
تجربه ۲۸ مرداد
سیمای مردمی حزب توده ایران
انتقاد و انتقاد از خود
حماسه داد
چریک های فدائی خلق چه می گویند؟
مستند سیمرغ
(ناگفته های حزب توده)
قسمت اول
https://www.youtube.com/watch?v=rKV5cknVIP8&t=883s
تحلیلی
از
گاف سنگزاد
۱
جوانشیر
و
همین مدت
که
خود من در زندان هستم
می بینم که رفتار برادران مان با ما کلاملا قانونی و برادرانه است
و
هیچ نوع از این مسائل در اینجا مطرح نیست.
به همین دلیل
به عنوان نویسنده این اعلامیه مجموعه مطالب آن را تکذیب می کنم.
برای درک محتوای این سخن جوانشیر
باید
با
دیالک تیک نمود و بود
(سعدی، سیاوش کسرایی)
با
دیالک تیک پدیده و ماهیت
(مارکس)
با
دیالک تیک ظاهر وباطن (ذات)
(توده)
آشنا شد.
جوانشیر
به ظاهر
منکر دعاوی خود در اعلامیه مربوطه می شود.
ولی
فقط به ظاهر.
سخنان جوانشیر
اما
ماهیتا
اثبات صحت دعاوی او
در
اعلامیه مربوطه است.
۲
جوانشیر
و
همین مدت
که
خود من در زندان هستم
می بینم که رفتار برادران مان با ما کلاملا قانونی و برادرانه است
و
هیچ نوع از این مسائل در اینجا مطرح نیست.
به همین دلیل
به عنوان نویسنده این اعلامیه مجموعه مطالب آن را تکذیب می کنم.
ضمنا
برای درک عمیقتر این سخنان رهبر دلاور حزب توده،
باید
با
دیالک تیک پراتیک و تئوری
(مارکس)
و
یا
با
دیالک تیک عمل و حرف
(توده)
و
یا
با
دیالک تیک دست و زبان
(هوشنگ ابتهاج)
یا رب
چقدر
فاصله ی دست و زبان
است؟
آشنا شد.
جوانشیر
در
حرف
منکر صحت محتوای اعلامیه می شود
تا
در
عمل
صحت آن را اثبات کند.
چگونه؟
۳
جوانشیر
و
همین مدت
که
خود من در زندان هستم
می بینم که رفتار برادران مان با ما کلاملا قانونی و برادرانه است
و
هیچ نوع از این مسائل در اینجا مطرح نیست.
به همین دلیل
به عنوان نویسنده این اعلامیه مجموعه مطالب آن را تکذیب می کنم.
برای درک چگونگی این دیالک تیک
باید
به
طرز فرمولبندی این جملات چشم و چراغ توده
دقت کرد:
الف
و
همین مدت
که
خود من در زندان هستم
در این جمله
محتوای اعلامیه
عملا
اثبات می شود:
رهبر بزرگ حزب توده
مدتی است که در زندان است
و
پس از زجر و تهمت و توهین و تحقیر و تخریب و آزار
به
معرکه توبه و تنبه و ندامت
آورده شده است.
ب
و
همین مدت
که
خود من در زندان هستم
می بینم که رفتار برادران مان با ما کلاملا قانونی و برادرانه است
جوانشیر
نمی گوید
که
اجامر جنایت پیشه و خردستیز و خونریز جماران
سران و سرداران و کادرها و حتی هواداران حزب توده
را
شکنجه نکرده اند،
راهی بیمارستان نساخته اند،
به قتل نرسانده اند.
جوانشیر
که
به لحاظ بضاعت مفهومی
کمبودی ندارد
تا
مثلا واژه های شکنجه و عذاب و آزار
را
بر زبان نراند.
جوانشیر
همان فرزانه ای است
که
شاهنامه فردوسی
را
تحت عنوان «حماسه داد»
تحلیل کرده است
و
مؤلف
صدها مقاله و رساله و کتاب در زمینه های اقتصادی و سیاسی و ادبی و فرهنگی مختلف است.
جامعه ی به لحاظ فکری فقیر ما
شاید پس از گذشت صدها سال
فرزانه تر
از
جوانشیر
به خود نبیند.
پ
و
همین مدت
که
خود من در زندان هستم
می بینم که رفتار برادران مان با ما کلاملا قانونی و برادرانه است
و
هیچ نوع از این مسائل در اینجا مطرح نیست.
جوانشیر
جمله خود
را
با
دقت وسواس آمیزی
فرمولبندی کرده است:
۱
می بینم
که
رفتار برادران مان
با
ما
کلاملا قانونی و برادرانه
است
این جمله جوانشیر
طنز است
و
طعنه است
و
تمسخر است
و
ریشخند است.
این جمله سرشته به طنز جوانشیر
مملو از زهر مهلک است.
طنزتر
از
«برادران» خطاب کردن جلادان خرفت و خر و خردستیز و خونریز
در
تمامت تاریخ بشریت
به
گوش احدی نرسیده است.
۲
می بینم
که
رفتار برادران مان
با
ما
کلاملا قانونی و برادرانه
است
مفهوم کاملا قانونی
در
جمله جوانشیر
رئالیستی
است.
برادران
واقعا
هم
بر طبق قوانین طویله جماران
با
اسرای توده ای
رفتار می کنند.
سؤال
فقط
این است
که
محتوای طبقاتی این قوانین طویله
از
چه قرار است؟
فقط
پس از دادن پاسخ به این پرسش
می توان
دریافت
که
رفتار قانونی
به چه معنی است.
۳
می بینم
که
رفتار برادران مان
با
ما
کلاملا قانونی و برادرانه
است.
قانون
در
این طویله
یعنی
حکم حاکم شرعی
به عنوان مثال
حاکم شرع
می تواند
حکم ضرب صد شلاق
بر
اسیر تحت بازجویی
صادر کند.
رفتار قانونی برادران
یعنی
دفتر «کار» سید علی خامنه ای
در
طول این بازجویی ها
در
زندان اوین
بوده است.
هر جنایتی مبتنی بر حکم حاکمان بی شرم شرع بوده است.
یکی
از
همرزمان فرزانه مهندس جوانشیر
ـ مهندس صادق انصاری ـ
روند و روال جاری
در
طویله جماران
را
به طرز زیر تشریح و تئوریزه کرده است:
۱
«هیرارشی قدرت»
با
تحمیل اصل یک کاسه کردن مذهب و سیاست
اعمال حاکمیت می کند.
۲
این اصل
از
نظر سازمانی
در
پوشش «ولایت فقیه»
تحقق می یابد.
۳
بنا بر همین اصل است
که
«حاکمان شرع»
و
بر اساس آنان، «ولی فقیه» و همه اذناب او،
در
هر یک از پله های نردبانی این سلسله مراتب،
حق و و ظیفه خود
می دانند
که
در
همه جوانب و زوایای امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، هنری، اداری، فرهنگی و غیره «امت اسلام»
دخالت ورزند،
در
هر مورد،
«ارزش ها» و «ضد ارزش ها»
را
با
مدرج (اندازه گیر، متراژ، معیار) «فقیه» و «شرع اسلام» و «سنت»
ارزیابی کنند،
مقولات و مفاهیم باب «ولایت»
را
بر کرسی نشانند
و
هر جا چنین مقیاس هاو معیارهایی در چنته نداشتند،
به
ذهنیات خود
توسل جویند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر