۱۳۹۷ آذر ۱۶, جمعه

تأملی در تأملات ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ (ﻣﺎﻧﻰ) (۲۸)


ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ
(ﻣﺎﻧﻰ)
(۱۳۳۰)
شاعر، نویسنده و پژوهشگر
انقلاب در برابر انقلاب!
منبع:
رادیو مانی
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور


۱
هیچ دگرگشتِ فراگستر و پرژرفای تاریخی و فرهنگی
یک شبه هستی نمی‌ یابد.
بل که نخست نطفه می‌بندد، سپس آرام و دشوار گسترش می یابد و در گذر توفان‌ ها، تضادها، آذرخش‌ ها و تندرها گام به گام فرا می‌ بالد تا به نیروی برتر تبدیل شود.

درست همانگونه که تخمۀ یک انسان از زهدان تا جوانی و والایی و خردمندی و توانایی فرامی‌ بالد.
آن هم در گذر از بیماری ‌ها، تصادفات، فشارهای بیرونی و خطرات مرگ و نابودی.
 
مانی
در
این فراز از مواعظ خود
میان توسعه بیولوژیکی و توسعه جامعه ای
علامت تساوی
می گذارد.
 
تحول تاریخی و فرهنگی
(البته مانی نه معنی تحول تاریخی را می داند و نه معنی تحول فرهنگی را)
همان سیر و سرگذشتی
را
دارد
که
تحول بیولوژیکی:
نخست نطفه ای تشکیل می شود،
بعد
از
زهدان تا جوانی و والایی و خردمندی و توانایی فرا می بالد.
آن هم در گذر از بیماری ‌ها، تصادفات، فشارهای بیرونی و خطرات مرگ و نابودی.

۲
حالا
باید خر آورد و خورجینی مملو از خیال آورد
تا
تصوری از رشد نطفه دگرگشت مانوی در زهدان گندیده خمینی پیدا کرد.

این دیگر نوبر بهار مانوی است.
 
فرم نوینی از بیولوژیسم است.
 
اگر علمای اعلام امپریالیسم به ابداعات مانوی پی ببرند،
از
غنی تر شدن بیولوژیسم
کیف خر خواهند کرد.
 
۳
 
برافتادن حکومت استبداد دینی در ایران
شرط نخست این جهش برای فرابالی نوگرایی در ایران است.

برافتادن حکومت استبداد دینی
شرط نخست برای جهش مانوی است.

این اما با بیولوژیسم جور در نمی آید.

نطفه نوگرایی مانوی
بالاخره
برای رشد و نمو و نیل به جوانی و والایی و خردمندی و توانایی
به
زهدان و یا رحم حکومت استبداد دینی
نیاز دارد.
 
نطفه هم باید محلی برای رشد داشته باشد.
 
۴
حتی پس از درهم ‌پاشی این سامانۀ نابسامان،
زندگی و کوشش های چند نسل ضروری‌ است
تا
نرم نرمک
فرهنگ استبدادی و کهنریشه را پس براند
و
ریشه‌ های خود را در بُن ِهستی اجتماعی
و
شاخه‌ های خود را در فضای فرهنگ، آموزش، و عمل
بگشاید.
 
 
فرابالی نوگرایی
عجب معرکه ای است:
حتی
پس از پس از برافتادن حکومت استبداد دینی
و
حلق آویز کردن تک تک آخوندهای با عمامه و بی عمامه از تک تک درختان ایرانزمین
از
فرابالی نوگرایی
اثری نخواهد بود.
 
سوبژکت این تحول
بالاخره
کیست؟
 
چه کسانی اینهمه آخوند با عبا و بی عبا
را
نخست در دانش کاه اوین و ورامین
شلاق خواهد زد،
به
تلویزیون نوگرایی
خواهد آورد
تا
توبه کنند؟
 
بعد
چه کسانی
اینهمه لاشخور
را
حلق آویز
خواهند کرد؟
 
نمی شود
اندکی
سریعتر صورت گیرد؟
 
اگر
خدای ناکرده
در
این فرجه چندین نسلی
امام غایب
ظهور کند،
چه
خاکی طرفداران نوبالی نوگرایی
باید
بر سر خود بریزند؟
 
۵
نوبالی نوگرایی
ریشه‌ های خود را در بُن ِهستی اجتماعی
و
شاخه‌ های خود را در فضای فرهنگ، آموزش، و عمل
بگشاید.
 
نوبالی نوگرایی مانوی
شباهت غریبی
به
درختی
کسب می کند.
 
درختی
که
ریشه‌ های خود را در بُن ِهستی اجتماعی می گشاید (لامصب بگو: می دواند.)
و
شاخه‌ های خود را در فضای فرهنگ، آموزش، و عمل می گشاید.
 
اینهم واریانت دیگری از بیولوژیسم مانوی است.
 
هی
امپریالیسم عوامفریب
کجایی؟
 
۶
برای جای گرفتن اخلاق نو در جای اخلاق منحط،
زمانی سرشار از کار، شکیبایی و همکوشی اجتماعی لازم است.
 
اکنون
از
طرز «تفکر» قر و قاطی مانی
پرده برمی افتد:
برای جایگزینی اخلاق منحط جمارانی با اخلاق نو مانوی
کار و شکیبایی و همکوشی اجتماعی
لازم است.
 
من ـ زور؟
 
مانی
نمی داند که اخلاق یکی از عناصر روبنایی ـ ایده ئولوژیکی است
و
برای تغییر عناصر روبنایی ـ ایده ئولوژیکی
 باید 
زیربنای اقتصادی طویله
 زیر و زبر شود.
 
و گرنه با شعر و غزل و هارت و پورت نمی توان اخلاق منحط جمارانی را با اخلاق نو مانویانی تعویض کرد.
 
۷
راهبران و حکومتهایی خردمند برای چنین گذرگاه پر پیچ ضروری‌ اند.
 
آره.
مش مانی.
 
تو
فقط
در
روبنای طویله
تاخت و تاز کن و گرد و خاک به راه انداز.
 
راهبران اعلی و حکومت های خردمند (؟)
پیدا کن تا اخلاق سکنه طویله را تعویض کنی.
 
حتما
یکی از همین رهبران اعلی
خود مانی خواهد بود.
 
دیگر
چه باید کرد؟
 
۸
زبان ما باید پالایش یابد، ادبیات و هنر ما باید از بُن دگرگون شوند، احزابی نوین باید پدید آیند که پیوندی با احزاب استبدادی‌ی تا کنونی نداشته باشند. رسانه‌های ما باید از نفوذ آشکار و پنهان فرهنگ و سیاست‌های کهن بیرون شوند.
 
مانی
واقعا
محشر است.
 
موش تو سوراخ نمی رفت،
مانی
دسته جارویی
به دمش می بست.
 
ما
پالایشگاه نفت داریم.
 
پالایشگاه زبان را از کجا پیدا کنیم؟
 
۹
از آرامش پیش از توفان تا آرامش پس از توفان فاصله‌ ای هست و آن خودِ توفان، آذرخش، سونامی و افت و خیز است.
مرحله‌ ای که گاه به ارادۀ بالانشین‌ ها و حاکمان با خون مردم و پیشاهنگانشان رنگین خواهد شد.
(همانگونه که تاکنون شده است).
 
عحب بدبختی ئی است.
 
پس
پس از براندازی استبداد دینی
باز هم باید مرحله (؟) به اراده حاکمان و بالانشینان
به 
خون مردم و پیشاهنگان مردم
رنگین شود؟
 
روانپزشکی
در این دور و برها
نیست؟
 
ایهاالناس
فرانسیس فوکویامایی
در
طویله عیران ظهور کرده است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر