۱۳۹۷ آذر ۱۸, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۲)

 

شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

 بوستان
سبب نظم کتاب

البته
این خودستائی،
چه در مورد سعدی و چه در مورد حافظ و امثالهم،
به خودستائی سرگروهبان های ارتش و شهربانی و ژاندارمری می ماند.

۱
این خودستائی، نه خودستائی فردی از نظر فکری و عملی خودمختار و مستقل، بلکه خودستائی یک انسانواره نوکر و تا مغز استخوان سرسپرده و وابسته است.

۲
ما این پدیده را در جریان حلاجی آثار سعدی و حافظ و امثالهم نشان خواهیم داد.
   
شرافتمند و سربلند زیستن در جامعه طبقاتی دشوار است و خیلی گران تمام می شود.

این نوع خودستائی
حتی امروز،
هفتصد سال بعد از مرگ سعدی،
همچنان رونق و رواج دارد
 و
حتی
 شعرای خرفت، خودخواه، خودمرکزبین، توخالی و خردستیز
خود
 را
قله های معرفت بشری جا می زنند:


احمد شاملو
جدال در خاموشی.

الف
من
بامداد نخستین و آخرینم!
هابیلم
من
شرف کیهانم
من
طلیعه آفتابم
من.

آتش سیاه اندوهم
دوزخ
را
از
بضاعت نا چیزش
شرمسار می کند.

معنی تحت اللفظی:

من
اولین و آخرین صبح هستم.

من
مظهر خیر مطلق هستم

من
شرف کاینات هستم.

من
پیشقراول سپاه آفتاب هستم
یعنی
آفتاب
پس از طلوع من
و
با
اذن من
طلوع می کند.

دوزخ
با
دیدن آتش سیاه اندوه من
شرمنده می شود.

۳
این اراجیف احمد شاملو
 چیزی فراتر از خودستایی است.

هارت و پورت هروئینیستی خرده بورژوای ترحم انگیز و تهوع انگیزی
است.

این زباله ها
فقط به درد عیاشان زن و مرد طویله می خورند
تا
بی شرمانه
هندوانه زیر بغل گندناک خود بچپانند
و
حریفی
 را
نرم و گرم و خام و خر کنند
و
به بستر کشند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر