رکن الدین خسروی
(۱۳۰۸ ـ ۱۳۹۵)
(۱۹۳۰ – ۲۰۱۷)
نویسنده، کارگردان تئاتر، مترجم
منبع:
نامه مردم
https://www.tudehpartyiran.org/2013-11-28-19-45-55/4095-2018-10-01-23-58-37
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
میم حجری
گوش كن ، دورترین مرغ جهان می خواند.
آفتاب
سهراب سپهری
۱
گوش كن ، دورترین مرغ جهان می خواند.
شب سلیس است و یكدست و باز.
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخه فصل
ماه را می شنوند
پلكان جلو ساختمان ،
در فانوس به دست (در خانه که فانوس در دست دارد)
و در اسراف نسیم
شب سلیس است و یكدست و باز.
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخه فصل
ماه را می شنوند
پلكان جلو ساختمان ،
در فانوس به دست (در خانه که فانوس در دست دارد)
و در اسراف نسیم
سهراب
پس از توصیف محیط و عناصر مهم محیط،
بسان فرماندهی
فرمان نهایی خود را صادر می کند:
۲
گوش كن ،
جاده صدا می زند از دور قدم های تو را.
اکنون
یکی دیگر از عناصر محیط معرفی می شود:
جاده.
اما
نه، جاده ای معمولی، بلکه جاده ای سخنگو
جاده سخنگویی که قدم های مخاطب شاعر
را
صدا می زند.
شاعر
اینجا
دیالک تیک مبدأ ـ راه ـ رهرو ـ مقصد
را
به شکل دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
یعنی
به شکل دیالک تیک جاده و قدم انسانی بسط و تعمیم می دهد.
جاده
در این جمله سهراب
انتروپولوژیزه شده است.
انسان واره شده است.
رهرو می طلبد.
قدم های انسانی
در این جمله سهراب
اوبژکتیویزه می شوند.
چیز آسا تصور و تصویر می شوند.
۳
گوش كن ،
جاده صدا می زند از دور قدم های تو را.
اینجا
دیالک تیک اوبژکت - سوبژکت
وارونه می شود:
انسان به اوبژکت و جاده به سوبژکت مبدل می شود.
فاصله میان انسان و اشیاء از بین می رود.
همه چیز سلب ماهیت می شوند
تا
یکسان شوند.
ما
با
نوعی نیهلیسم در عرفان سر و کار داریم.
در قاموس عرفان
حتی
خود خدا
هیچ و پوچ است.
آنچه که به خدا هویت می بخشد، عارف است که قصد نیل به خدا و ذوب شدن در خدا را دارد.
۴
چشم تو زینت تاریكی نیست.
پلك ها را بتكان ، كفش به پا كن و بیا.
پلك ها را بتكان ، كفش به پا كن و بیا.
این
احتمالا
سخن جاده است.
انگار فانوس چشمان مخاطب جاده
بسان فانوس چشمان جانوران معینی در تاریکی روشن است.
و گرنه زینت تاریکی بودن چشم
قابل درک و توضیح نخواهد بود.
مفهوم نوآورانه ی تکاندن پلک
خیلی زیبا ست.
معمولا قالیچه و سفره و غیره را می تکانند
تا
مثلا گردگیری کنند.
چشم های مخاطب جاده
گرد خواب گرفته اند و با تکاندن پلک ها گردگیری می شوند.
یعنی
از خواب بیدار می شوند تا حریف کفش به پا کند و برود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر