ایران زخمی و اسیر روسیه
احمد جلال پور
منبع:
صفحه فیسبوک شفیعی مطهر
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
مشکل کجا ست؟
چرا این طور نشد؟
چرا به قول ظریف:
«ما انتخاب کردیم
طور دیگری زندگی کنیم؟»
زندگی در درد و رنج و فلاکت و دغدغه؟
اصولا
«ما»
کیست که برای ایرانیان تصمیم گرفته؟
همانطور که گفته شد،
شعار مرکزی عنگلاب اسلامی
نه، شرقی ـ نه، غربی
بوده است.
نه، شرقی ـ نه، غربی
بوده است.
خیلی از چپ های اسکولاستیکی اندیش
با
پیدا کردن جملاتی از کلاسیک ها
بر آن بودند
که
شعار نه شرقی ـ نه غربی
ماهیت خرده بورژوایی دارد
که
میان پرولتاریا و بوژوازی نوسان می کند.
یعنی
نه
به سنگر پرولتاریا (شرقی) تعلق دارد
و
نه
به سنگر بورژوازی (غربی)
بدین طریق
خطای نظری خطیری صورت گرفت:
ارتجاع سرخ و سیاه
(اشرافیت فئودالی ـ روحانی و بورژوازی سنتی)
به عنوان خرده بورژوازی تلقی می شد.
فقدان تحلیل مارکسیستی از انقلاب سفید و ارتجاع سرخ و سیاه
بر گیجی صاحبنظران می افزود.
۲
شعار نه، شرقی ـ نه، غربی
این شعار اما حاوی ماهیت طبقاتی فئودالی بوده است:
اشرافیت فئودالی ـ روحانی
از
سویی
ضد پرولتری ـ ضد کمونیستی
(نه، شرقی)
است
و
از
سوی دیگر
ضد بورژوایی ـ ضد کاپیتالیستی ـ ضد امپریالیستی
(نه، غربی)
است.
کیانوری
به احتمال قوی بدون پی بردن به این حقیقت امر
دار دنیا را وداع گفت.
آنتی امپریالیسم فئودالیسم و فوندامنتالیسم
از
موضع ارتجاعی تر از امپریالیسم
از
موضع فئودالیسم
بوده است.
بعدها
که
فوندامنتالیسم سنی
وارد صحنه شد،
ماهیت ارتجاعی آنتی امپریالیسم فوندامنتالیسم شیعی
آشکار گشت.
۳
شعار نه، شرقی ـ نه، غربی
این شعار
اما
برای اذهان عقب مانده
بیانگر استقلال طلبی
از
سویی
و
مقاومت در مقابل دو ابر قدرت امپریالیستی و سوسیالیستی
از
سوی دیگر
بوده است.
جاذبه توده گیر فوندامنتالیسم شیعی و سنی
در همین شعار و عمل مبتنی بر این شعار بوده است.
۴
شعار نه، شرقی ـ نه، غربی
روی مفهوم استقلال باید کار کرد.
۱
استقلال به چه معنی است؟
۲
استقلال
اولا
در
دیالک تیک استقلال و وابستگی
وجود دارد و نه به تنهایی
۳
طبقات هر جامعه
دیالک تیکی از ملی و بین المللی اند.
۴
مثال
فئودالیسم در ایران = اشرافیت فئودال و روحانی ملی + اشرافیت و روحانیت بین الملی
۵
ریشه اصلی روسوفیلیسم و آنگلو فیلیسم و امریکوفیلیسم و ژرمنو فیلیسم و غیره
همین جا ست
۶
طبقه فئودال هر کشور در وحدت با فئودالیسم جهانی بوده است.
۷
محمد علی شاه قاجار وابسته به تزار روس نیست.
متحد طبقاتی ـ دیالک تیکی تزاریسم است.
۸
مصدق از سرتاپا امریکوفیل است.
نوکر و وابسته امپریالیسم امریکا که نیست.
۹
مصدق متحد طبقاتی ـ دیالک تیکی بورژوازی بین المللی است.
۱۰
رضا شاه اگر وابسته به انگلستان بود
کندن از آن، برخاستن بر ضد آن و پیوستن به نازی های نازی آباد
چگونه قابل درک و توضیح است؟
۱۱
رضاشاه متحد طبقاتی ـ دیالک تیکی بورژوازی انگلستان بوده است.
بعد
متحد عوض کرده است و نه ارباب
۱۲
محمدرضا شاه و هر شخصیت و حزب دیگر
نوکر این و آن نبوده
بلکه متحد طبقاتی ـ دیالک تیکی این و یا آن بوده است
و
ضمنا
دشمن طبقاتی ـ دیالک تیکی آن و این
۱۳
این وحدت و تضاد،
دیالک تیکی است:
یعنی وحدتی تضادمند و تضادی وحدتمند است.
۱۴
به همین دلیل متحد جهانی محمدرضا شاه
(امپریالیسم امریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان و غیره)
از او می کنند و به اجامر فئودالیسم و فوندامنتالیسم می پیوندند.
۱۵
بدون دعوت خمینی جلاد به پاریس
بدون تبلیغات بی بی ۳۰ و ۳۰ عن عن و دویچه وله و دبدبه و کبکبه خمینی در پاریس،
عنگلابیون اسلامی اصلا معرفی نمی شدند و اعتبار کسب نمی کردند.
۱۶
حزب توده که وابسته به شوروی نبوده است.
حزب توده متحد طبقاتی پرولتاریای بین المللی بوده است.
۱۷
ضمنا
استقلال و وابستگی
در یک رابطه سه عضوی وجود دارد و معنی دارد:
حسن به لحاظ اقتصادی مستقل از حسین است
حسین به لحاظ سیاسی وابسته به حسن است
۱۸
بدبختی خیلی ها
بیگانگی با تعریف مفاهیم است.
۱۹
عنگلاب اسلامی
به معنی کسب آزادی و استقلال کذایی نبوده است.
جمهوری جماران
امروزه وابسته تر از رژیم انقلاب سفید است.
این وابستگی اما در لفافه استقلال عرضه می شود
تا
عوامفریبی تکمیل شود.
خیلی از احزاب و جریانات سیاسی بیسواد هم آب به آسیاب عوامفریبان جماران می ریزند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر