جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اتاق ها
وارسان شایر
مادر می گوید:
«درون هرزنی اتاق های قفل شده ای هست،
آشپزخانه های لذت،
اتاق خواب های اندوه
و حمام های بی علاقگی.
مردها
گاهی وقت ها
با
کلید
می آیند،
گاهی وقت ها
با چکش.»
۱
گذشت آن زمان
مش وارسان
۲
اگر تردیدی بود
به
ابوقریب بغداد بیا
۳
و ببین که زنان
با مسلسل و شلاق و شمشیر می آیند
و
دمار از روزگان مردان در می آورند.
۴
زنان
در هیچ زمینه ای
کمترین فرقی با مردان ندارند.
۵
تاچر و هلری و مرکل و می
چه کم از هیتلر و ترامپ و بلر و بوش و برلسکونی دارند
وی وا
(زنده باد)
مولانا
اختیار یعنی شناخت جبر = اختیار یعنی شناخت قوانین و قانونمندی های عینی هستی = آزادی یعنی درک ضرورت = خر نمی تواند مختار و یا آزاد باشد.
وی وا
مشد هگل
مش مارکس
و
مش میم
این هنوز مسئله ای نیست.
۱
چون جماعت بی خانه حداقل می توانند خانه ای اجاره کنند.
۲
مسئله
این است که خانه های مجلل ساخته می شوند
که
حتی طبقه متوسط کذایی بی خانه توان اجازه آنها را ندارند
چه رسد به توده بی خان و بی خانه و بی خانمان.
۳
دولت های امپریالیستی هم کلافه شده اند.
۴
در نتیجه خانه های ارزان قیمت
سفارش می دهند.
۵
اینهم هنوز مسئله ای نیست.
۶
مسئله این است که موجران به بهانه نوسازی خانه های کهنه
اجاره خانه ها را دو سه برابر می کنند
و مستأجرین
مجبور به ترک خانه می شوند.
۷
در لاس و گاس خلایق بی خانه و بی خوان و نان
در مجاری گنداب ها مسکن می گزینند و کیف خر می کنند
۸
هی قرون وسطی
کجایی؟
از «من» ـ جماعت تا توده ـ سگجماعت
من کودک امروز نیستم و از این بحث ها خسته!
"من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی"
خوش باشی
(البته اگه میتوانی!)
۱
خیلی ممنون.
از اینهمه عظمت موسولینی ـ عادولفی
۲
ما به «من» ها
چه «من» های سر حال و و چه خسته
فقط
می توانیم پارس کنیم.
۳
پروردگار ما
هنری جز پارس
یادمان نداده است.
۴
پارس را به خاطر بسپار
سگ
در هر صورت
مردنی است.
۵
ما سگان توده
«من» شناس بار آمده ایم.
۶
«من» ها حتی فرصت بدر کردن پنبه از گوش خویش ندارند
۷
شنیدن پارس بی بند سگان توده
پیشکش
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر