۱۳۹۵ اسفند ۲۹, یکشنبه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۳۰)


ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
 
پیشکش به 
میمدال
که چشم و چراغ ما ست.

رفیق توده ای جواب داده بود: 
این موجود یک بعدی  منظره عام قوانین طبیعت و جامعه را نمی بیند  و یا اگر می بیند، نمی فهمد،  ساخته ذهنش را جانشین واقعیت عینی می کند،  ذهنش مستقل از عین فتوی می دهد  و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند. 
 
این جواب رفیق توده ای متعلق به نسل جوان جدید و یا شخص شخیص حیدر مهرگان به گلسرخی و یا به اجامر فدایی فئودالی، حاوی ایرادات نظری چشمگیر است:
 
۱
 این موجود یک بعدی  منظره عام قوانین طبیعت و جامعه را نمی بیند  و یا اگر می بیند، نمی فهمد،  ساخته ذهنش را جانشین واقعیت عینی می کند،  ذهنش مستقل از عین فتوی می دهد  و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند 
و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد، 
درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.
 
حیدر خیال می کند که هر کس مصنوعات ذهنی اش را جانشین واقعیت عینی نکند،  ماتریالیست است.
 
این کشف تئوریکی حیدر اما به چه معنی است؟
 
۲
و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.
 
این اولا بدان معنی است که در حزب توده نسل جوان جدید کسی از تئوری شناخت که یکی از سه جزء اصلی فلسفه مارکسیستی ـ لنیینستی است، خبر ندارد.
چون سوبژکتیویسم معرفتی از مفاهیم تئوری شناخت است.
 
مراجعه کنید به تئوری شناخت، تدارک توضیح تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
۳
و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.
 
 
این جمله حیدر ثانیا حاکی از آن است که به زعم او ضد دیالک تیکی سوبژکتیویسم (به قول عوام ذهنگرایی)، نه اوبژکتیویسم (عینگرایی)، بلکه ماتریالیسم است.
 
درد ایکاش فقط همین بود.
 
 
۴ 
 
و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند 
و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد، 
درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.
 
 
درد بدتر از درد این است که حیدر از ماتریالیسم هم کمترین خبری ندارد.
 
معلوم نیست که همرزم هوشنگ تیزابی و عضو ارگانیک رهبری حزب توده در طول عمر خود چه خوانده است.
در نشریه راه «سید حسن» آمده است که حیدر با تیزابی تاریخ مشروطه سید احمد کسروی را خوانده است.
از دید سران راه «سید حسن»، شق القمر همین است.
 
اگر حیدر به عوض اثر سید احمد، سری به میراث دو جلدی امیر نیک آیین زده بود (که از دید سران راه «سید حسن» از کتب بالینی مهمی است و برای زیر سر نهادن و خر و پف سر دادن، جان می دهد)، اجر بیشتری به نصیب برده بود. 
 
حیدر خیال می کند که ماتریالیسم، جهان بینی پرولتاریا ست.

اینهم هنوز چیزی نیست.

۵
و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.
 
حیدر از خورجین باز خلیفه می بخشد و امکان آن را می دهد که اجامر فدایی فئودالی به جهان بینی پرولتری یقین آتشین داشته باشند.
 
پیش شرط این شق القمر، خود را ماتریالیست قلمداد کردن است.
 
بیچاره ماتریایلسم که علمای عظیم الشأن فئودالیسم و فوندامنتالیسم چه ردیه هایی بر آن نوشته اند، چه جوایزی دریافت کرده اند و چه پوزی به سکنه سماوات (آسمان ها) داده اند.
 
 
۶
و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.
 
از حیدر و حواریون چه پنهان که ضد ماتریالیسم نه سوبژکتیویسم، بلکه ایدئالیسم است.
برای کشف جهان بینی هر کس، حریفی به نام فریدریش انگلس، معیاری به شرح زیر عرضه کرده است:
معیار تعیین جهان بینی هر کس، راه حل او به مسئله اساسی فلسفه است.
 
مسئله اساسی فلسفه چیست؟
 
۷
و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.


مسئله اساسی فلسفه این است که آیا ماده (وجود) بر روح (شعور) مقدم است و یا بر عکس:
 
الف
هر کس ماده و یا وجود را بر روح و یا شعور مقدم بداند، جهان بینی او ماتریالیستی است.
 
ب
هر کس روح و یا شعور را بر ماده و یا وجود مقدم بداند، جهان بینی او ایدئالیستی است.

 
۸
و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.


سؤال بسیار مهم اما این است که ماده و یا وجود و یا واقعیت عینی چیست و روح و یا شعور چیست؟
 
الف
ماده مفهوم فلسفی است.
 
مفهوم چیست؟
ب
مفهوم تصویر است.
مفهوم تصویر فکری چیزها و پدیده ها و سیستم ها و روند های واقعی و عینی در آیینه روح و ذهن و ضمیر و روان است.
 
این تصویر فکری چگونه تشکیل می شود؟
 
پ
 
 
تصاویر نتیجه انعکاس اند.
انعکاس یعنی عکس اندازی، عکس برداری.
 
انعکاس خاصیت ماده است.
عکس درختی در آب استخری، چیزی جز انعکاس ماده در ماده نیست.
 
ت
برای درک و توضیح انعکاس به دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت نیاز است:
 
۱
هر کس بطور بی واسطه و یا با واسطه (به چشم خود و یا در تلویزیون و غیره) میلیون ها نفر را می بیند.
بی آنکه خودش باخبر باشد، از این نفرات عکسی در آیینه ذهنش می افتد.
 
کسب و کار حواس آدمی همین است.
حواس آدمی پیک و پست چی و پیامبر اند.
کسب و کار حواس آدمی، تهیه و ارسال سیگنال (علامت) به کارخانه مغز است.
 
از هر اوبژکت شناخت، سیگنالی به سوبژکت شناخت (در این مورد ذهن معروف خاص و عام) ارسال می شود.
دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت بدین طریق قوام می یابد.
 
۲
سوبژکت (مغز آدمی) روی این سیگنال های حسی، روی این تصاویر از مثلا میلیون ها نفر کار فکری می کند.
سوبژکت آنها را در کشو های ذهنی، به طرق مختلف وبا مضامین متفاوت طبقه بندی می کند.
 
کامپیوتر که به تقلید از ذهن آدمی ساخته شده، نیز همین کار را با تصاویر متنوع انجام می دهد.
به محض دادن واژه سرو، کامپیوتر همه تصاویر طبقه بندی شده را در اختیار جستجوگر قرار می دهد.
یعنی در کشوی مربوط به سرو را به رویش باز می کند.

۳
یکی از مهمترین کارهای مغز آدمیان، تجرید است.
مغز آدمی (سوبژکت) همه مشخصات منحصر به فرد میلیون ها نفر را کنار می گذارد و وجه مشترک همه آنها را در نظر می گیرد.
مثلا قد و قامت و رنگ مو و رو و چند و چون چشم و ابرو و ملیت و مذهب و زبان و این و آن را دور می اندازد و مفهوم انتزاعی (مجرد) انسان را می سازد.
 
۴
انسان یک مفهوم است و بسان همه مفاهیم نتیجه تجرید است و فقط در ذهن آدمیان وجود دارد.
هگل از عالم ارواح سخن می گوید.
یکی از عناصر عالم ارواح، مفاهیم اند.
 
بدین طریق، دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت به شکل دیالک تیک میلیون ها نفر مشخص و منفرد و انسان (مجرد و انتزاعی) بسط و تعمیم می یابد.
 
مراجعه کنید به مفهوم، مقوله، تجرید (انتزاع) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
ث
ماده (وجود) هم مفهومی است.
 
ماده عالی ترین مفهوم فلسفی است.
به همین دلیل مقوله فلسفی است.
 
ماده، نتیجه تجرید همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای واقعی و عینی است.
مقوله ماده وسیعتر و غنی تر از مفهوم انسان است.
 
عالی تر از مقوله ماده، مفهومی وجود ندارد.
ماده مفهوم المفاهیم است.
ماده مقولة المقولات است.
 
ج
روح (شعور) هم بسان ماده (وجود) عالی ترین مفهوم فلسفی است.
روح ضد دیالک تیکی ماده است.
 
ماده و روح دیالک تیک ماده و روح را تشکیل می دهند.
درست به همان سان که درخت لب استخر با عکس خود، دیالک تیک درخت و درخت ـ تصویر را تشکیل می دهد.
 
۹
 
و یا آنکه ممکن است خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آنرا لگد مال می کند.
 
 
کسی که ماده را بر روح، وجود را بر شعور، وجود اجتماعی را بر شعور اجتماعی، میلیون ها نفر را بر مفهوم انتزاعی انسان، درخت را بر درخت ـ تصویر مقدم بداند، جهان بینی او ماتریالیستی است.
 
کسی که برعکس او، روح را بر ماده، شعور را بر وجود، شعور اجتماعی را بر وجود اجتماعی، مفهوم انتزاعی انسان را بر میلیون ها انسان واقعی، تصویر درخت در آب استخر را بر خود درخت مقدم بداند، جهان بینی این الاغ (با پوزش از الاغ عزیز)، ایدئالیستی است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر