از مجموعه برای هر ستاره
(آذر 1336)
با سپاس از
مسعود
۳
·
در پیچش تنّی و تنی با هم
·
اندام را ـ برهنه ـ ستودند،
·
آفرین!
·
یک جا،
·
دو جا،
·
هزار و هزاران جا
·
یک دم،
·
دو دم،
·
هزار و هزاران دم
·
صد آفرین!
·
راه گریزِ جنگلِ قرن این است؟
۴
·
از هزاران و
·
هزاران و
·
هزاران حرف،
·
یک حرف،
·
حق است
·
و
·
عزیز است
·
یاد یادم باد
·
تا عزیزم را
·
در گذرگاه هزاران و
·
هزاران و
·
هزاران حرف،
·
بشناسم.
۵
·
ساعتم با شرق، میزان است
·
با خروس لاریِ بیدارِ قریه
·
که سرِ ساعت
·
- نه
پیش و پس -
·
نُوید روز را با بانگ می خواند.
·
تو پریشانی،
·
نمی دانی
·
در کدامین کوچهٔ شهرِ زمان هستی
·
پس ز من باید بجویی پاسخی بر پرسش
هنگام
·
تا بگویم ساعتِ چند است و
·
روزِ چند و
·
ماهِ چند و
·
سال چند و
·
قرنِ چند.
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر