سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
هجوم
(از تراشه های تبر )
(از تراشه های تبر )
تحلیلی از
میم نون
پیشکش
به
تقی چاوشی
هجوم
میم نون
پیشکش
به
تقی چاوشی
هجوم
• این شعر سیاوش کسرائی در تکدانه ای در گنجینه غول آسای شعر او ست و کمترین شباهتی به دیگر اشعار شاعر ندارد.
• این شعر ضمنا قطب نمائی برای تمیز شعرای توده و حزب توده از شعرای طبقات اجتماعی انگل و پتیاره است.
• این شعر، ماهیتا شعری عاشقانه است.
• این شعر از اروتیسم غنی و فوق العاده قوی سرشار است.
• ولی علیرغم آن، عنوان «هجوم» بدان داده شده است.
• اما چرا و به چه دلیل؟
1
دل ببایدت نهاد
تا که جنبشی در آشیانه آوری
غنچه تا که سر ز خواب بر کند
بلبلک،
بانگ بایدت که عاشقانه آوری
• معنی تحت اللفظی:
• بلبل کوچک، برای ایجاد جنبش در آشیانه، دل باید نهاد.
• برای بیدار سازی غنچه از خواب، بانگی لازم داری که عاشقانه سر در دهی.
• مخاطب شاعر در این بند شعر، بلبلکی است.
• بلبلک سمبل انسانی است که سوبژکت به تمام معنی است:
الف
ب
• بلبلک هم هنرمند است و هم جوینده و یابنده.
• بلبلک جوینده، یابنده، سازنده، نوازنده و خواننده ی همزمان است.
ت
• بلبلک شیفته شکوفش گل ها و تغذیه از شیره جان گل ها و زیبائی ها ست.
2
دل ببایدت نهاد
تا که جنبشی در آشیانه آوری
غنچه تا که سر ز خواب بر کند
بلبلک،
بانگ بایدت که عاشقانه آوری
دل ببایدت نهاد
تا که جنبشی در آشیانه آوری
غنچه تا که سر ز خواب بر کند
بلبلک،
بانگ بایدت که عاشقانه آوری
• وقتی سیاوش از قهرمانان جوان توده و حزب توده نیز نام می برد، به همین طریق برخورد می کند.
• سیاوش آنها را به مثابه سوبژکت تمامعیار، تصور و تصویر می کند و نه به مثابه اوبژکت.
• آنها ـ چه زنده و چه مرده ـ در قاموس سیاوش، مظاهر جمال و کمال اند:
الف
هلا رستم، از راه باز آمدي
شكوفا، جوان، سرفراز آمدي
طلوع تو را خلق آيين گرفت
ز مهر تو اين شهر، آذين گرفت
كه خورشيد در شب درخشيده اي
دل گرم بر سنگ، بخشيده اي
هلا رستم، از راه باز آمدي
شكوفا، جوان، سرفراز آمدي
طلوع تو را خلق آيين گرفت
ز مهر تو اين شهر، آذين گرفت
كه خورشيد در شب درخشيده اي
دل گرم بر سنگ، بخشيده اي
• غلامرضا تختی در آئینه شاعر توده نه کشتی گیری عادی، بلکه رستمی واقعی ـ عینی است.
• سوبژکت اجتماعی در عصر حاضر است.
• خورشیدی است که در ظلمات قیرگون شب ارتجاع طلوع می کند و به صخره و سنگ حتی دل گرم می بخشد.
ب
تو آن شبرو ره گشاينده اي
يكي پيك پر شور آينده اي
تو آن شبرو ره گشاينده اي
يكي پيك پر شور آينده اي
• غلامرضا تختی در قاموس سیاوش، نه تماشاچی منفعل و انگل، بلکه سوبژکت به تمام معنی است:
• آمیزه ای شگرف از شبرو رهگشا و پیک پر شور فردا ست.
ت
بر اين دشت تف كرده از آرزو
تويي چشمه ی چشم پر جست و جو
بر اين دشت تف كرده از آرزو
تويي چشمه ی چشم پر جست و جو
• غلامرضا تختی برای دشت تف کرده از فرط آرزو، چشمه چشم لبریز از جست و جو ست.
پ
تو تنها گل رنج پرورده اي
كه بالا گرفته، بر (میوه) آورده اي
تو تنها گل رنج پرورده اي
كه بالا گرفته، بر (میوه) آورده اي
• غلامرضا تختی یگانه گل پرورش یافته در دامن رنج است.
• گلی است که قد برافراشته و میوه آورده است.
• این همان آمیزه ای از مولد زیبائی و مظهر زیبائی بودن همزمان است.
3
دل ببایدت نهاد
تا که جنبشی در آشیانه آوری
غنچه تا که سر ز خواب بر کند
بلبلک،
بانگ بایدت که عاشقانه آوری
دل ببایدت نهاد
تا که جنبشی در آشیانه آوری
غنچه تا که سر ز خواب بر کند
بلبلک،
بانگ بایدت که عاشقانه آوری
• شاعر توده به بلبلک رهنمود می دهد.
• رهنمودی مبتنی بر تجارب و دانش تجربی تلنبار شده در طول قرون.
• بلبلک به مثابه سوبژکت تمامعیار برای بیدار کردن غنچه از خواب، به بانگ طراز نوینی نیاز دارد و آن بانگ را هم باید عاشقانه سر دهد.
• غنچه به هر بانگ بخور و نمیری از خواب خوش قرون متمادی بیدار نمی شود.
• اینجا ضمنا معنی مفهوم «دل نهادن» روشن می شود:
• منظور سیاوش، روشنگری صادقانه و عاشقانه است.
• توده خواب آلود که باب الحوایج است.
• یگانه معمار و سازنده جامعه و تاریخ است.
• سیاوش با پیگیری بلشویکی، همین رهنمود را به غلامرضا تختی می دهد:
الف
تو تنها گل رنج پرورده اي
كه بالا گرفته، بر (میوه) آورده اي
به شكرانه، اين باغ خوشبوي كن
تو از باغي، اي گل، بدان روي كن
تو تنها گل رنج پرورده اي
كه بالا گرفته، بر (میوه) آورده اي
به شكرانه، اين باغ خوشبوي كن
تو از باغي، اي گل، بدان روي كن
• سیاوش غلامرضا تختی را با خاستگاه طبقاتی اش آشنا می سازد و فونکسیون تاریخی و اجتماعی او را به او گوشزد می کند:
• او باید به شکرانه یگانه گل پرورش یافته در دامن توده ی رنج بودن، باغ را خوشبو کند.
• در قاموس سیاوش، تختی گلی از گل های از باغ گلپرور است و رهنمود سیاوش به جهان پهلوان بیرون آمدن از جبهه ملی اقلیت انگل و روی آوردن با باغ یعنی توده است.
ب
كلاف نواهاي از هم جدا
پي آفرين تو شد يك صدا
تو اين رشته ی مهر پيوند كن
پريشيده دل ها به يك بند كن
• رهنمود دیگر سیاوش به جهان پهلوان پیوند دادن نواهای از هم جدا و یکپارچه کردن اراده خلق زحمتکش است.
• دلیل سیاوش روشن است:
ت
كه در هفت خوان، ديو بسيار هست
شگفتي دد آدمي سار هست
كه در هفت خوان، ديو بسيار هست
شگفتي دد آدمي سار هست
هفتخان
به هفت مرحله از نبرد تعیین کننده رستم و یا اسفندیار
در شاهنامه اطلاق می شود.
به هفت مرحله از نبرد تعیین کننده رستم و یا اسفندیار
در شاهنامه اطلاق می شود.
• دلیل سیاوش راجع به ضرورت وحدت نیروهای خلق، تعدد دیوها و ددان آدمی سار در هفتخان است.
• سیاوش در این بیت، دیالک تیک خیر و شر را به شکل دیالک تیک خلق و دیو بسط و تعمیم می دهد و جهان پهلوان را به جانبداری از خلق در رزم پروسه ای (روندین، هفتخانی) بر ضد ددان آدمی سار فرا می خواند.
پ
به پيكار ديوان نياز آيدت
چنان رشته اي، چاره ساز آيدت
به پيكار ديوان نياز آيدت
چنان رشته اي، چاره ساز آيدت
• در قاموس سیاوش در دیالک تیک شخصیت و توده، نقش تعیین کننده از آن توده است:
• جهان پهلوان در نبرد بر ضد دیوان، به حبل المتین خلق نیاز بی چون و چرا دارد، حبل المتینی که خود باید پدید آورد.
• تفکر رئالیستی ـ راسیونالیستی ـ ماتریالیستی ـ دیالک تیکی سیاوش هم ستایش انگیز است و هم حیرت انگیز:
• جهان پهلوان باید با پیوند دادن نواهای از هم جدا، «اتحاد خلق را بر پا کند» و با تکیه بر آن پیوند به جنگ ددان آدمی سار برود.
• رزم طبقاتی در بستر دیالک تیک پهلوان و توده صورت می گیرد.
• درک خلاق مارکسیسم ـ لنینیسم جز این نیست.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفدر قاموس سیاوش، تختی گلی از گل های باغ گلپرور است و رهنمود سیاوش به جهان پهلوان بیرون آمدن از جبهه ملی اقلیت انگل و روی آوردن به باغ یعنی توده است.