پروفسور
دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم
اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان
شین میم شین
فصل
هشتم
بخش
چهارم
پرده
پوشی ایده ئولوژیکی جامعه طبقاتی
امیل
دورکهایم
پیشکش
به
ابوتراب
باقرزاده
(
۱۳۰۹ ـ
۱۳٦۷)
در
بابل کنار مازندران به دنیا آمد
در
اوین به دار اویخته شد.
60
·
در قاموس دورکهایم، این مشخصات را
می توان در سه نکته زیر جمعبندی کرد:
الف
·
«قاعده اول و بنیادی این است که حقایق امور
اجتماعی را بسان چیزها در نظر گیریم.»
·
(دورکهایم، «قواعد اسلوب سوسیولوژیکی»، ص
115)
·
(این به معنی چیز واره تلقی کردن «حقایق امور
اجتماعی» کذائی است. مترجم )
ب
·
«حقایق امور اجتماعی، چیزهائی اند که وجود
خاص خود را دارند.
·
ما با هر کدام از آنها به صورت
کامل و تام و تمام مواجه می شویم و نمی توانیم کاری کنیم که آنها نباشند و یا به
صور دیگر باشند.
·
به صوری غیر از آنچه که هستند،
باشند.»
·
(همانجا، ص 99)
·
(چیز وارگی «حقایق امور اجتماعی» کذائی اکنون
از صراحت گذرانده می شود.
·
آنها به صورت اصنام لایتغیر تصور و
تصویر می شوند. مترجم)
ت
·
«حقایق امور اجتماعی را از آنجا می توان
شناخت که آنها اشکارا بر افراد اعمال اجبار می کنند و یا می توانند اعمال اجبار کنند.
·
وجود این اجبار را یا در تحریم و
تصدیق معینی می توان شناخت و یا در مقاومتی که حقیقت امر اجتماعی معینی در مقابل
هر کس که بر ضد آن باشد، از خود نشان می دهد.»
·
(همانجا، ص 11
·
کرکل، «تصحیحات به عمل آمده در
زمینه «قواعد» در ترجمه.»)
·
(اکنون نوعی فتیشیسم (بت پرستی) در ایده
ئولوژی دورکهایم نمایان می گردد.
·
«حقایق امور اجتماعی» کذائی خدا واره تصور و تصویر می شوند که قلدر مآبانه
اعمال اجبار می کنند. مترجم )
61
·
سیستم های قواعد هنجاری و کرد و
کار های به عمل آمده در چارچوب آنها، بنا بر این اعترافات دورکهایم، بطرزی افراطی،
چیز واره می شوند.
·
از هر عمل منفرد اعضای جامعه مجزا
و منفصل می گردند و خصلت جباران تسلیم ساز زورگو به خود می گیرند.
·
آن سان که این سیستم های قواعد هنجاری و کرد و کار های به عمل آمده
در چارچوب آنها، در مقابل اعضای جامعه به صورت «سوپرماتی» (اوتوریته قدر قدرت جبار)
چیز واره، بلور واره، منجمد، فاقد انعطاف، تأثیر ناپذیر و نفوذ ناپذیر در می آید
که در مقابل آن فقط می توان و باید به کرنش، تمکین، تسلیم و تبعیت تن در داد و به
فرامین بی چون و چرای آن، جامه عمل
پوشاند:
·
«فقط می توان یوغ آن را به گرده کشید.»
·
(چایتلین، «ایده ئولوژی و توسعه تئوری سوسیولوژیکی»،
ص 271)
62
·
اگر اعضای جامعه، خود را با این
تخت آهنین قواعد هنجاری دورکهایم راست و ریست نسازند، بر سر آنان آن می آید که
دورکهایم در اثر خویش تحت عنوان «انتحار» پیشگوئی کرده است:
·
زندگی آنان در فاجعه خاتمه می
یابد.
·
(دورکهایم، «انتحار. یک بررسی سوسیولوژیکی»،
1960)
63
·
اما کسانی که خود را با تخت آهنین دورکهایم
دمساز سازند، می توانند مطمئن باشند که جای مناسب با «مهارت طبیعی خود» را کسب
کنند و هستی شان بنا بر قواعد هنجاری، تقدس «مذهبی» کسب کند، «کز برایش می توان از
جان گذشت.» (سایه)
·
(دورکهایم، «تقسیم اجتماعی کار»، چاپ دوم،
1911، ص 375، ترجمه هورست هولتسر)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر