۱۳۹۴ مهر ۱۲, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (363 )


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

فصل هشتم
بخش چهارم
پرده پوشی ایده ئولوژیکی جامعه طبقاتی
امیل دورکهایم

پیشکش
 به


ابوتراب باقرزاده
( ۱۳۰۹  ـ   ۱۳٦۷) 
در بابل کنار مازندران به دنیا آمد
در اوین به دار اویخته شد. 

60
·        در قاموس دورکهایم، این مشخصات را می توان در سه نکته زیر جمعبندی کرد: 

الف
·        «قاعده اول و بنیادی این است که حقایق امور اجتماعی را بسان چیزها در نظر گیریم.»
·        (دورکهایم، «قواعد اسلوب سوسیولوژیکی»، ص 115)

·        (این به معنی چیز واره تلقی کردن «حقایق امور اجتماعی» کذائی است. مترجم )  

ب
·        «حقایق امور اجتماعی، چیزهائی اند که وجود خاص خود را دارند.
·        ما با هر کدام از آنها به صورت کامل و تام و تمام مواجه می شویم و نمی توانیم کاری کنیم که آنها نباشند و یا به صور دیگر باشند.
·        به صوری غیر از آنچه که هستند، باشند.»
·        (همانجا، ص 99)   

·        (چیز وارگی «حقایق امور اجتماعی» کذائی اکنون از صراحت گذرانده می شود.
·        آنها به صورت اصنام لایتغیر تصور و تصویر می شوند. مترجم)    

ت

·        «حقایق امور اجتماعی را از آنجا می توان شناخت که آنها اشکارا بر افراد اعمال اجبار می کنند و یا می توانند اعمال اجبار کنند.
·        وجود این اجبار را یا در تحریم و تصدیق معینی می توان شناخت و یا در مقاومتی که حقیقت امر اجتماعی معینی در مقابل هر کس که بر ضد آن باشد، از خود نشان می دهد.»
·        (همانجا، ص 11
·        کرکل، «تصحیحات به عمل آمده در زمینه «قواعد» در ترجمه.») 

·        (اکنون نوعی فتیشیسم (بت پرستی) در ایده ئولوژی دورکهایم نمایان می گردد.
·        «حقایق امور اجتماعی» کذائی  خدا واره تصور و تصویر می شوند که قلدر مآبانه اعمال اجبار می کنند. مترجم )  
                                                
61

·        سیستم های قواعد هنجاری و کرد و کار های به عمل آمده در چارچوب آنها، بنا بر این اعترافات دورکهایم، بطرزی افراطی، چیز واره می شوند.
·        از هر عمل منفرد اعضای جامعه مجزا و منفصل می گردند و خصلت جباران تسلیم ساز زورگو به خود می گیرند.

·        آن سان که این  سیستم های قواعد هنجاری و کرد و کار های به عمل آمده در چارچوب آنها، در مقابل اعضای جامعه به صورت «سوپرماتی» (اوتوریته قدر قدرت جبار) چیز واره، بلور واره، منجمد، فاقد انعطاف، تأثیر ناپذیر و نفوذ ناپذیر در می آید که در مقابل آن فقط می توان و باید به کرنش، تمکین، تسلیم و تبعیت تن در داد و به فرامین بی چون و چرای آن،  جامه عمل پوشاند:
·        «فقط می توان یوغ آن را به گرده کشید.»
·        (چایتلین، «ایده ئولوژی و توسعه تئوری سوسیولوژیکی»، ص 271)

62

·        اگر اعضای جامعه، خود را با این تخت آهنین قواعد هنجاری دورکهایم راست و ریست نسازند، بر سر آنان آن می آید که دورکهایم در اثر خویش تحت عنوان «انتحار» پیشگوئی کرده است:
·        زندگی آنان در فاجعه خاتمه می یابد.
·        (دورکهایم، «انتحار. یک بررسی سوسیولوژیکی»، 1960)

63
·        اما کسانی که خود را با تخت آهنین دورکهایم دمساز سازند، می توانند مطمئن باشند که جای مناسب با «مهارت طبیعی خود» را کسب کنند و هستی شان بنا بر قواعد هنجاری، تقدس «مذهبی» کسب کند، «کز برایش می توان از جان گذشت.» (سایه)  
·        (دورکهایم، «تقسیم اجتماعی کار»، چاپ دوم، 1911، ص 375، ترجمه هورست هولتسر)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر