۱۳۹۴ مهر ۱۱, شنبه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (3)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

·        نتیجه تأملات شتابزده ما این بود که «ستم بر زنان ضمنا نتیجه ی مردسالاری حاکم در جامعه بشری است و مبارزه بر ضد نرسالاری و یا مردسالاری هم، مشروع و هم، مجاز است.»
·        اما علیرغم عینیت سلطه مرد بر زن و علیرغم وجود هسته ای حقیقی در توضیح ستم بر زنان بنا بر تئوری مردسالاری، بوی مشمئز کننده ی توطئه تئوریکی طبقه حاکمه امپریالیستی از این تئوری (مردسالاری) و نه فقط این این تئوری، به مشام می رسد.

·        چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟ 

1
  ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺯﻧﺎﻥ
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻦﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ مردﺳﺎﻻﺭﯼ ﻧﺎﻡ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ

·        تئوری امپریالیستی مبتنی بر مردسالاری، دیالک تیک زن و مرد را به شکل دوئالیسم زن و مرد بسط و تعمیم می دهد.
·        یعنی آن را هم دیالک تیکیت زدائی و هم اجتماعیت زدائی می کند:
·        یعنی برای این دوئالیسم، ریشه جنسیتی (ناتورالیستی، بیولوژیکی) می تراشد.

·        هم خصلت ایراسیونالیستی (ضد عقلی) این تئوری و هم فونکسیون مخرب آن در همین جا ست:

2
·        اگر ریشه ستم بر زنان جنسیتی (ناتورالیستی، بیولوژیکی) باشد، تضاد زن و مرد لاینحل خواهد بود.
·        چون در این صورت برای محو ستم بر زنان، برای حل دوئالیسم زن و مرد به نفع زنان، باید تیشه بر ریشه مردان فرود آورد.
·        اما جامعه بدون وجود همزمان دو قطب دیالک تیکی نر و ماده، بدون دیالک تیک زن و مرد، نه، می تواند جامعه باشد و نه، می تواند ادامه حیات دهد.
·        چون حذف یکی از این دو قطب دیالک تیکی، به معنی خواندن فاتحه ای بلند بر بازتولید جامعه خواهد بود.
·        چون زنان بدون مردان نمی توانند از عهده تولید مثل برآیند و جامعه را بازتولید کنند.

3
·        اما نتیجه ی لاینحل اعلام کردن پیشاپیش تضاد زن و مرد، به معنی ازلی و ابدی تلقی کردن دوئالیسم زن و مرد است.
·        چون تضادی که لاینحل باشد، فقط می تواند ازلی و ابدی باشد.

·        آچمزیت (دله مای) این تئوری ایراسیونالیستی ـ امپریالیستی اکنون آشکار می گردد:
·        اگر ستم بر زنان منشاء جنسیتی (ناتورالیستی، بیولوژیکی) داشته باشد، یعنی مبتنی بر مردسالاری باشد و در نتیجه، ازلی و ابدی باشد، در این صورت توضیح منطقی دوره چندین هزار ساله مادرسالاری امکان ناپذیر خواهد بود.

4
·        اتفاقا مبلغین امپریالیستی تئوری مردسالاری، با این مسئله روبرو شده اند و برای حل ستم بر زنان، وارونه سازی دوئالیسم زن و مرد را به عنوان راه حل عرضه کرده اند:
·        این راه حل یواشکی، کشکی، الکی و شوخیکی (غیر جدی)  به معنی برگشت به ریشه است.
·        این به معنی فوندامنتالیسم جنسیتی است.
·        این به معنی برقراری مجد مادرسالاری در فرم زن سالاری است.
·        نسخه رهایش اجتماعی مبتنی بر این تئوری از چه قرار می تواند باشد؟

5
·        شعار این تئوری یا «مرگ بر جنس نر» می تواند باشد و یا «پیش به سوی زن سالاری.»  

·        اشکال تجربی، عملی و نظری این نسخه رهایش زنان از چه قرار خواهد بود؟  

  6


·        اشکال اصلی این فوندامنتالیسم جنسیتی این است که مادرسالاری و پدرسالاری در جامعه اشتراکی آغازین رواج داشته اند و نه در جامعه طبقاتی.
·        در نتیجه مبتنی بر تقسیم اجتماعی کار بوده اند.
·        یعنی خصلت ستم و سلطه نداشته است.

·        اکنون اما در جامعه طبقاتی (مثلا فئودالی و یا سرمایه داری) زنان دیگر همگون نیستند.
·        زنان بسته به جایگاه و پایگاه اجتماعی شان مختلف، متفاوت و حتی متضادند.
·        زن هم، می تواند جزو سپاه پرولتاریا باشد و هم، می تواند جزو سپاه رعیا، دهقانان، پیشه وران، بورژوازی، اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی  باشد.

·        به همین دلیل زن سالاری در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری فقط می تواند در عالم خیال برقرار شود.
·        یعنی فقط به درد عوامفریبی می خورد.

7
·        خود طبقه حاکمه امپریالیستی هم به خوبی می داند که این اوتوپی فقط به درد عوامفریبی و به عبارت دقیقتر، به درد استحمار (خرکردن، تحمیق)  زنان می خورد.

·        به همین دلیل «صنایع» ایده ئولوژیکی امپریالیستی به تولید و توزیع کلی تئوری مبادرت ورزیده اند که خادم همین توطئه تئوریکی مبتنی بر مردسالاری است:
·        سخن از این می رود که جنس زن طبیعتا نرم و گرم و مهربان و صلح جو و آرامش طلب است و تحت سیطره زنان، در نظام زن سالاری، بهشت برین بر زمین برقرار خواهد شد.

8
·        بدبختی طبقه حاکمه امپریالیستی اما «محک تجربه» (حافظ) است.

·        دولت هائی تحت سیطره زنان در چند دهه اخیر وجود داشته است.

·        تاچر به عنوان بانوی آهنین، یکی از آنان بوده است که در همدستانی با رونالد ریگان سیستم جهانی زحمتکشان را که در دفاع از حقوق زنان سنگ تمام می گذاشت، سرنگون کرده است و ذلت عظیمی را در انگلستان حتی به میراث نهاده است.

9

·        از این مثال ها می توان فراوان زد.

·        این مثال ها دال بر آن اندکه در جامعه طبقاتی، همه چیزها و از آن جمله، زنان، طبقاتی اند:
·        هم زنان خادم فاشیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم و یا نازیسم، زن بوده اند که در تبدیل دختران یهودی گرفتار به جنده نقش تعیین کننده داشته اند و هم در سپردن 6 میلیون یهودی مظلوم و مترقی به کوره های ادمسوزی و هم در حمایت از جنگ توتال توحش فاشیستی.


·        و هم روزا لوکزمبورگ ها و صدها هزار زن بلشویک و کمونیست، زن بوده اند که بار جسمی و روحی و روانی عظیم جنگ کبیر میهنی را و جنگ رهائی بخش ملی را به دوش مجروح خویش کشیده اند.    

10
·        سؤال اکنون این است که چرا طبقه حاکمه به این تئوری مطلقا باطل مبتنی بر مردسالاری با چنین سرسختی و سماجتی چسبیده است؟

ادامه دارد.

۶ نظر:

  1. در راه کشف وشناساندن حقیقت موفق باشی .
    یعرف الاشیا باضدادها وتضاد دیالکتیکی چه مناسبتی با هم دارند
    تفاوت شناخت شناسی و هستی شناسی چیست و چه مناسبتی با یکدیگر دارند ؟
    به نطر سایت روشنگری همه آنجه وجود دارد را میشود از این دو نظر نگاه کرد ؟ مثلا حکایتی از سعدی یا علوم انسانی یا شیمی یا روانشناسی را؟
    واقعا هر چیزی ضد خود را دارد مثل غذا یا غزا یا قضا یا صندلی یا باران
    امیدوارم به سوالات جواب دهی وچه بهتر در سایت
    انسان حقیقت جو خوشبخت است

    پاسخحذف
  2. خدا که عده یه آن اعتقاد دارند به همه از جمله من عقل دهد
    جالب است که نظرم منتشر شد
    الغرض
    استاد مطهری در کتاب عذل الهی گفته اند تا آنجا که به جهان مادی مربوط است اصول دیالکتیک را می پذیریم در این مورد چه نظری داری؟
    مگر دین بخشی از شعور اجتماعی که ناشی از حضور اجتماعی میباشد نیست ؟ چرا یکمرتبه از بررسی ادبیات سراغ دین و کتاب آسمانی مسلمانان رفتید؟

    پاسخحذف
  3. استاد گاه محترم وگاه انتقاد شونده از جانب شما که روحش شاد باد میگوید بین تضاد و تناقض و تباین وتشاد دیالکتیکی تفاوت است نظر شما چیست منظورم آقای طبری است

    پاسخحذف
  4. چند سوال غیر فکری دارم که الحق این سایت هم در برسی آن وهم در شناساندن آن استادید و بقل همفکران سابق "حق اهلییت" دارید.
    تفاوت برسی شیی انرژتیکی با برسی اطلاعی چیست چرا مبحث شریف سیبرنتیک را فراموش کردی جناب ش م ش بجز ادبیات مباحٍث علمی ات عالی و دانش سازند
    در راه شناساندن حقیقت موفق باشی

    پاسخحذف
  5. تقاضای علمی در مورد توضیح بیشتر در موارد زیر
    با پیدایش علوم و اسالیب و یا متدهای جدید
    با تبدیل اصول علمی به نیروی مولده بلا واسطه
    با تبدیل اصول علمی به علوم هدایتی
    با تبدیل اصول علمی به علوم اطلاعاتی و مبادله ای ـ نظری (مخابراتی)

    پاسخحذف
  6. متشکرم اگرتوضیح دهید که موارد زیررا توضیح بیشتر
    با پیدایش علوم و اسالیب و یا متدهای جدید
    با تبدیل اصول علمی به نیروی مولده بلا واسطه
    با تبدیل اصول علمی به علوم هدایتی
    با تبدیل اصول علمی به علوم اطلاعاتی و مبادله ای ـ نظری (مخابراتی)

    http://hadgarie.blogspot.co.uk/2014/04/2_11.html

    پاسخحذف