۱۳۹۴ شهریور ۱۳, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (334)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

پیشکش
 به
 احسان طبری
(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸) 

بخش دهم
ماتریالیسم معرفتی ـ نظری به مثابه رئالیسم 
ادامه  

43
·        سمتگیری فلسفه پردازی بورژوائی کنونی، در جهت عکس مسئله شاخص برای اقدامات متافیزیکی در قرن نوزدهم در علوم طبیعی است.

44
 ویلیام وه ول (1794 ـ 1866)
ریاضی دان، دانشمند، کشیش، فیلسوف، تئولوگ، مورخ دانش
اهل انگلستان
رئیس کالج ترینیتی کامبریج
مؤلف آثار متعدد

·        حکم ویلیام وه ول  راجع به علوم استنتاجی فلسفه در سال های 40 قرن 19، مبنی بر اینکه تفاوت کاشفین فیزیکی با متفکرین گمانورز از این لحاظ نبوده که «آنها متافیزیکی در سر نداشته اند»، بلکه چه بسا از آن لحاظ بوده که آنها «متافیزیکی را مورد استفاده قرار می دادند و مخالفین آنها متافیزیکی بمراتب بدتر در سر داشته اند»، سمت و سوی حمله در زمان او را نشان می دهد:
·        از دید ویلیام وه ول، «تفاوت فلسفه رئالیستی با فلسفه ایراسیونالیستی بنا بر معیار سطح توسعه علوم است که آنها در اختیار دارند.»
·        (ویلیام وه ول، « فلسفه علوم استنتاجی»، جلد 1، 1847، ص 10)

45
·        در حالیکه الفرد ژول آیر در سال 1973، فکر می کرد، که می تواند در اثر خود تحت عنوان «مسئله اساسی فلسفه» بر ضد «نئوماتریالیسم» معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) که قبل از همه در آسترالیا توسعه یافته بود و در ایالات متحده امریکا توسط فلاسفه، بطرز ضد و نقیضی مورد بحث قرار گرفته بود، استدلال کند، مسئله مربوط به رابطه جسم وجان اسمارت و آرمسترانگ، از دیر زمانی در حیطه فیزیولوژی اعصاب (نویرو فیزیولوژی) و فیزیولوژی مغز و یا بیولوژی قرار داده شده بود تا روندهای فیزیکی به مثابه شالوده ادراک حسی و شالوده شناخت قلمداد شوند.
·         (الفرد ژول آیر، «مسئله اساسی فلسفه»، 1976، ص 163 ـ 170)

46
 جان جامسیون کاروه ل اسمارت (1920 ـ 2012)  
فیلسوف بریتانیائی ـ آسترالیائی اسکاندیناوی الاصل

·        «تئوری ماتریالیسم مغز» (1968)، آرمسترانگ، همراه با «فلسفه رئالیسم علمی» (1963) اسمارت، توسعه ها، حالات و حوادث (پروسس، استی تس و ایوه نتس) را به مثابه روندهای طبیعی در مغز قلمداد می کنند و در مغایرت با نظریات فنومنولوژیکی، پسیکولوژیکی و یا فلسفی ـ روحی، به ایده توضیح علی (علت و معلولی) و طرح ضد دوئالیستی وحدت طبیعت و انسان وفادار می مانند.
·        (اسمارت، «فلسفه رئالیسم علمی» (1963)
·        آرمسترانگ،  «تئوری ماتریالیسم مغز» (1968))

 دیوید آرمسترانگ (1926 ـ 2014)
فیلسوف آسترالیائی
استاد دانشگاه سیدنی
نماینده فیزیکالیسم تقلیلی
آثار:
فلسفه روج
اونتولوژی
تئوری علم

47
 هیلری پوتنام (1936)
فیلسوف امریکائی
از نمایندگان فلسفه زبان و فلسفه روح  

·        اما نمی توان متوجه این حقیقت امر نشد که این به اصطلاح «ماتریالیسم» و نظرات به اصطلاح «ماتریالیستی» پذیرفته شده در «فلسفه علم» آن زمان، مثلا در اثر هیلری پوتنام، تحت عنوان «رئالیسم چیست؟»، در حدود و ثغور رئالیسم متوقف می مانند که تئوری شناخت را از دیالک تیک واقعیت اجتماعی جدا می سازند.
·        (پوتنام، «رئالیسم چیست؟»، در انجمن ارسطو، 1975 ـ 1976)

48
·        ادعای رئالیسم معاصر مبنی بر تضاد میان فلسفه و علم یونیورسالیزه می شود (عامیت بخشیده می شود) و علیرغم چالش درون ـ بورژوائی ضمنی بر سر تئوری های طرفدار راسیونالیته و ایده ئولوژی های ایراسیونالیستی، حاکی از آن است که محافل بورژوائی قادر به درک شرایط اجتماعی بحران فلسفه نیستند.  

·        (راجع به مسئله ماتریالیسم در «فلسفه علم»، مراجعه کنید به   اثر ینسن، تحت عنوان «تئوری و لابور (آزمایشگاه)»،
·        پلات و سندکولر، «دیالک تیک به مثابه برنامه علوم طبیعی»، 1978، ص 10 ـ 35 )

49
·        با نیل انتقاد ستیزی ایراسیونالیستی بورژوائی به تشخیص «بعد ماتریالیسم علمی»، معلوم می شود که دو طرف دعوا در مقابل واقعیت عینی دچار ضعف فراگیری اند.
·        (ویلدر اشمیت، «بعد ماتریالیسم علمی»، 1979)

50
·        از فلسفه های تاریخ علمای علوم طبیعی (و نه فقط از آنها) معلوم می شود که نه، علوم بورژوائی ـ اجتماعی و نه، فلسفه بورژوائی ـ اجتماعی، نمی توانند نسبت به باخت راسیونالیته مصون بمانند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر