۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

حقوق اولیه (5) (بخش پایانی)

حقوق اولیه سوسیالیستی
پروفسور هرمان کلنر
برگردان شین میم شین

III
سیستم حقوق اولیه سوسیالیستی

• در سیستم حقوق اولیه سوسیالیستی تصویب شده حقوق زیر با هم به وحدت می رسند:

1
• حقوق اقتصادی

2
• حقوق فرهنگی ـ ایدئولوژیکی

3
• حقوق سیاسی

• این حقوق اولیه همدیگر را متقابلا مشروط می سازند، پیاپی به خطه یکدیگر جاری می شوند و فقط در کلیت شان حقوق بشر سوسیالیستی محسوب می شوند.

I
حق کار

• حق کار از حقوق زیر تشکیل می یابد:

1
• حق انتخاب آزاد محل کار بر طبق توانائی ها

2
• حق دریافت مزد

3
• حق شرکت مؤثر در اداره کارخانه و اقتصاد سوسیالیستی

*****

• حق کار با حقوق زیر تکمیل می شود:

1
• حق کسب تخصص

2
• حق برخورداری از زمان فراغت

3
• حق برخورداری از استراحت و تعطیلات

4
• حق مراقبت از سلامتی

5
• حق برخورداری از حفاظت محیط کار

6
• حق دریافت مزد در صورت بیماری، علیلی، واماندگی و پیری

7
• حق مسکن و مالکیت شخصی

II
حق آموزش

• حق آموزش از حقوق زیر تشکیل می یابد:

1
• حق برخورداری از آموزش مدرسه ای

2
• آموزش فرهنگی

3
• تربیت بدنی

4
• حق فعالیت مستقل علمی، فرهنگی و ورزشی

5
• آزادی بیان (نظر)

6
• آزادی مطبوعات

7
• آزادی عقیده و مذهب

8
• حق شرکت مؤثر در هدایت آموزش مردم و فرهنگ

III
حق حکومت

• حق حکومت از حقوق زیر تشکیل می یابد:

1
• حق انتخاب و کنترل کلیه ارگان های قدرت

2
• حق شرکت در اداره دولتی جامعه

3
• آزادی تشکیل انجمن، سازمان، تجمع و تظاهرات

4
• حق دفاع مسلحانه از جمهوری

5
• قانونیت همه اعمال دولتی.

*****

• این حقوق اولیه سوسیالیستی بیانگر ضروریات عینی توسعه یابنده اند و لذا خود به روند توسعه وابسته اند.
• جامعه سوسیالیستی ـ بدین طریق ـ درخواست و مطالبه دیرین جنبش کارگری را جامه عمل می پوشاند:
• «نه حقی بدون تکلیفی و نه تکلیفی بدون حقی!»

• حقوق اولیه سوسیالیستی حقوق و تکالیف واجب الرعایه عام برای کل جامعه را هنجاربندی می کند.
• حقوق اولیه سوسیالیستی هنجارهای حقوقی معتبر برای عموم اند، که هر کدام از اعضای جامعه سوسیالیستی را بطور بیواسطه محق می سازند و همزمان، ارگان های مربوطه را بطور بیواسطه مکلف می سازند.
• حقوق اولیه سوسیالیستی حقوقی غیر قابل انتقال و بی چون و چرا هستند.
• زیرا هیچکس نمی تواند با تکالیف دولتوندی قطع رابطه کند و یا از حقوق خود صرفنظر کند.

• (بی حقوقی به معنی سقوط به قهقرای دوران برده داری است. مترجم)

• تحقق حقوق اولیه سوسیالیستی از طریق بکار افتادن خلاقانه کلیه قوای اعضای جامعه در جریان ساختمان جامعه سوسیالیستی و کمونیستی راه توسعه همه جانبه همه افراد جامعه را به سوی آزادی شخصیت هموار می سازد.
• حقوق اولیه سوسیالیستی منافع رئال (رئال به عنوان ضد ایدئال، مترجم) انسان ها را بیان می دارند و تنظیم می کنند.
• البته انطباق اصولی حقوق اولیه سوسیالیستی می تواند در موارد منفردی با بروز تضادها توأم باشد.

• فونکسیون اجتماعی حقوق اولیه سوسیالیستی ـ ضمنا ـ هماهنگ سازی زیرمنافع متضاد افراد جامعه تحت رهبری طبقه کارگر است.

• (مفهوم «زیرمنافع» را به تقلید از مفهوم ریاضی «زیرمجموعه» می سازیم. مترجم)

• در جوار ضمانت های اقتصادی، ایدئولوژیکی و سیاسی عام برای حراست از حقوق اولیه، ضمانت های حقوقی (قضائی) خاص نیز وجود دارند.
• تحت این شرایط ـ بویژه ـ می توان برای حراست از حقوق اولیه هر شهروند به نمایندگی های خلقی و به ارگان های مسئول دولتی و کارخانه ای رجوع کرد و پیشنهادها، انتقادات و شکایات خود را عرضه کرد.
• ارگان های مسئول مکلفند که در مدت تعیین شده ای در پیوند با جمعیت در زمینه مربوطه تصمیمگیری کنند و پاسخ دهند.
• بر ضد تصمیمات مأمورین خطاکار ـ بنا بر نظرات صریح لنین ـ حق شکایت به مراجع مسئول در نمایندگی خلقی وجود دارد.
• مسئولیت خساراتی که شهروندی به سبب اقدامات غیرقانونی کارمندان ارگان های دولتی متحمل شده است، به عهده ارگانی است که کارمندانش مرتکب خطا شده اند. (مسئولیت دولتی)

• سیستم ضمانت های حقوقی حقوق اولیه باید با اصل زیر منطبق باشد:
• «حقوق بطور قانونی تعیین شده باید با امکانات تحقق دقیق و کامل شان انطباق داشته باشند.»

IV
لیست حقوق بشر سازمان ملل متحد

• سازمان ملل متحد تحت تأثیر بربریت فاشیستی در جنگ جهانی دوم، جنبش های رهائی بخش ملی و ضد استعماری و توسعه سوسیالیسم به یک سیستم جهانی ـ البته با تأخیر و بطور دست و پا شکسته ـ کاتالوگ های (لیست های) حقوق بشر را با اثربخشی متفاوتی تدوین کرده است.

• اعلامیه عمومی حقوق بشر سازمان ملل متحد (1948 به بعد) دولت ها را به اجرای آن مکلف نمی سازد، حقوق اولیه منفرد را فرمولبندی می کند، ماورای زمانی اعلام می کند و از هر نوع تضمین حقوق اولیه خودداری می کند.

• بی اعتناء بدان، حقوق اولیه بمثابه «ایدئالی» که باید در جهت نیل بدان حرکت کرد (بویژه حق کار، حق تحصیلات ابتدائی، حق آزادی تجمع و تشکیلات) پی آمد مفیدی نیز به دنبال داشته است.

• زیرا آنها طبقات حاکم را به چالش می کشند و به تمکین وامی دارند.

• مشخص تر و اکتوئل تر (بالفعل تر) اولا اعلامیه سازمان ملل متحد در زمینه برسمیت شناسی استقلال کشورها از یوغ دولت های استعمارگر است که در سال های بعد از 1960 به تصویب رسیده است.
• بر طبق آن، کشیدن خلق ها به زیر یوغ بیگانگان به مثابه تجاوز به حق آزادی انسان ها تلقی می شود.
• ثانیا قرارداد سازمان ملل متحد از سال 1965 در زمینه امحای کلیه فرم های تبعیض نژادی است.

• بیست و ششمین گردهمائی فراگیر سازمان ملل متحد در 16 دسامبر 1966 بالاخره به تصویب دو قرارداد حقوق بشر نایل آمد:


1
• قراردادی در زمینه حقوق شهروندی و حقوق سیاسی

2
• قراردادی در زمینه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.

• این دو قرارداد ـ بلحاظ واجب الاجرا بودن و عملی بودن ـ قبل از همه دو ایراد دارند:

1
ایراد اول

• تقسیم حقوق بشر به حقوق سیاسی و حقوق اقتصادی ـ اجتماعی به سبب روش های کنترل متفاوت شان به کم بها دادن شدید به حقوق اجتماعی در مقابل حقوق سیاسی منجر می شود.
• علاوه بر آن، بنا بر ماده 26 و 48 قراردادهای یاد شده، با زیر پا گذاشتن حق تعیین سرنوشت برسمیت شناخته شده در سند قانونی سازمان ملل متحد (ماده اول، بند دوم) به تحقیر چهار کشور (ویتنام، چین، کره شمالی و آلمان دموکراتیک) می پردازند.
• زیرا آنها را که یک چهارم جمعیت جهان را در برمی گیرند، از حق شرکت در گردهمائی فراگیر سازمان ملل متحد محروم می سازند.

2
ایراد دوم

• از سوی دیگر، محتوای هر دو قرارداد از حد کاتالوگ های حقوق اولیه بورژوائی سنتی فراتر می رود و نشان می دهد که امروزه حراست از حقوق بشر بین المللی به ابزار مبارزه رهائی بخش ضد امپریالیستی خلق ها بدل شده است.
• این مسئله بویژه در تعین هائی آشکا می شود که در آنها بر حق تعیین سرنوشت ملل اشاره می شود که در برگیرنده حق مالکیت بر ذخایر و منابع طبیعی اند.
• و همزمان اعلام می شود که کشورهای در حال توسعه می توانند خود در باره چند و چون واگذاری حقوق اقتصادی خویش به کشورهای بیگانه اتخاذ تصمیم کنند.
• مالکیت خصوصی ـ اما بر عکس ـ تحت شرایط قطع رابطه با سنت حقوق بورژوائی جزو حقوق اولیه تلقی نمی شود.
• تبعیض نژادی و تبلیغات جنگی صریحا بمثابه اقدامات حقوق بشر ستیز قلمداد می شوند.

• هر کدام از حقوق اولیه زیر بمثابه تحقق حق ملت ها در زمینه تعیین سرنوشت خود تلقی می شود که بی تردید طرح دموکراتیکی است:

• حق کار
• حق مراقبت از سلامتی
• حق تحصیل
• حق داشتن سطح زندگی قابل قبول
• حق قانونمداری
• حق برخورداری از آزادی نظر و عقیده
• حق تشکیل انجمن و عضویت در انجمن
• حق شرکت مستقیم و یا غیر مستقیم در رهبری سیاسی جامعه.

*****

• توسعه شخصیت افراد جامعه عنصر ضرور برای حرکت جامعه به پیش است.


زیرا به همان میزان که هر فرد در همبود همفرمائی (شرکت در حکومت) می کند، به همان میزان نیز شرایط توسعه و تکامل خویش را پدید می آورد!

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر