پروفسور دکتر کامیلا وارنکه
برگردان
شین میم شین
۱
· تئوری کلیت به تئوری پیدایش، ساختار، قانونمندی های خاص و شیوه های رفتار کلیت ها اطلاق می شود.
۲
· ارزش نظری و عملی هر تئوری مبتنی بر کلیت نگری، به نحو تعیین کننده ای وابسته است بر چند و چون شناخت و در نظر گرفتن دیالک تیک جزء و کل در آن.
۳
· در تاریخ تفکر ما قبل مارکسیستی در برخورد به رابطه جزء و کل دو نقطه نظر متافیزیکی همتراز رو در روی یکدیگر قرار داشته اند:
الف
· مکانیسیسم
ب
· تفکر ایدئالیستی ـ تله ئولوژیکی
۴
· مکانیسیسم جزء را مطلق می کند و مراحل سازمان یابی کیفی مختلف ماده را به مثابه جمع کم و بیش بغرنج اجزای همانند و نهائی تجزیه ناپذیر (مثلا اتم ها) می داند و هر کلیتی را نتیجه حرکت و رفتار خاص آنها می پندارد.
۵
· انواع مختلف زیرین تفکر ایدئالیستی ـ تله ئولوژیکی کیفیت خاص کلیت را مطلق می کنند:
الف
· ویتالیسم سازمان یابی جمع مکانیکی انبوهی از اشیاء مرده و تشکیل سیستم های منظم را به عهده فاکتورهای (بردارهای) غیرمادی می گذارد.
ویتالیسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4899
ب
· هولیسم اگرچه آشکارا نامی از فاکتورهای کلیتی بر زبان نمی راند، اما در پیدایش کلیت و خودویژگی های شان برای اجزاء نقش بسیار نازلی قائل می شود.
· آن سان که کلیت ها اساسا به مثابه چیزهای عرفانی و غیرقابل توضیح جلوه می کنند.
هولیسم (کل گرایی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5910
۶
· مکانیسیسم به طور غیر دیالک تیکی برای اجزاء در مقایسه با کل تقدم ژنتیکی قائل می شود.
۷
· گروهی از هولیست ها نیز به همان سان به طور غیر دیالک تیکی ادعا می کنند که کل، قبل از اجزای خود وجود داشته است و اشکال نازل حرکت ماده را از اشکال عالی تر آن استخراج می کنند:
· مثلا روندهای فیزیکی را بر مبنای روندهای بیولوژیکی توضیح می دهند و روندهای بیولوژیکی را بر مبنای روندهای پسیکولوژیکی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر