۱۴۰۰ فروردین ۱۹, پنجشنبه

درنگی در حکایاتی از احسان طبری (۵)

ساماندهی قنات های تاریخی ایلام با ۳۰ میلیون تومان اعتبار

درنگی

از

میم حجری 

 

۳

خردمند و چشمه

 

خردمندی از چشمه ای پرسید:

«چگونه از تیرگی این صخره ها به بیرون راه جستی؟»

 

چشمه گفت:

«آن کدامین روح زلال است که به رغم ناهمواری محیط، صفای خویش را نمودار نسازد؟»

 

معنی تحت اللفظی:

عاقلی از چشمه ای پرسید:

«چگونه از ظلمات صخره به بیرون راه گشوده ای؟»

چشمه گفت:

«من مثل هر روح زلال، علیرغم نامناسب بودن محیط، صفای خود را نمودار می سازم.»  

 

۱

خردمند و چشمه

 

در این حکایت طبری

جامعه با طبیعت

خردمند با چشمه

در

گفت و گو ست.

 

یکی از توده ای ها خوداندیش سرگردان در سیاره مریخ

باید از طبری می پرسید:

آخر این چه خردمندی است

که

اهل سؤال است و نه اهل جواب؟

این چه خردمندی است

که

عاجز از دادن پاسخ عقلی و علمی به پرسش خرکی و الکی خویش است؟

 

۲

خردمندی از چشمه ای پرسید:

«چگونه از تیرگی این صخره ها به بیرون راه جستی؟»

 

خردمند طبری

هنوز نمی داند که چشمه از دل صخره بیرون نمی زند.

چشمه راه درازی را به مصیبتی و مشقتی طی می کند و بالاخره در نقطه معینی خود را نمودار می سازد.

چشمه آب برف و باران نفوذ کرده در زمین است

که 

چاه زنان و حفاران زحمتکش قنوات

کانالیزه اش می کنند

و

جه بسا

جان بر سر نان می نهند.

 

مراجعه کنید

به

پینوتیو در عقاب آباد

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2753

 

 ۳

چشمه گفت:

«آن کدامین روح زلال است که به رغم ناهمواری محیط، صفای خویش را نمودار نسازد؟»

 

چشمه طبری

خرده بورژوایی از خودراضی است.

از تبار جلال آل احمد و احمد شاملو ست

و

بسان آندو

ایدئالیست

است.

 

طبری

 تشکیل چشمه

را

به گردن روح شفاف می اندازد.

 

طبری

ادیب است و نه حکیم.

هنرمند است و نه فیلسوف.

 

طبری

عملا

منکر زحمات کمرشکن و خطرناک زحمتکشان چاه کن و کانال کش می شود.

 

چشمه

ضمنا

خر

است

و

از

منشاء طبیعی و مادی خود بی خبر.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر