جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب صفت و سنت فئودالی تجلیل از قدما
۱
ریاضیات در کشور ما اصلا ریاضیات نبوده و نیست.
۲
ریاضیات
مشتی فرمولات خشک بوده و است و بس.
۳
ریاضیات در کشورهای پیشرفته
اما
فقط تئوری و جزمیات خشک و خالی نیست.
۴
ریاضیات
با عمل گره خورده است.
۵
در یونان باستان هم چنین بود.
۶
ریاضیات
در کشور ما فرمولیات مجرد است و بس.
اگر از حساب (اریس متیک) صرفنظر کنیم
۷
همین اساتید که شما مورد تجلیل قرار می دهید
ضمنا
باعث و بانی همین معضل بوده اند.
۸
همین ها سبب شده اند که ایرانی ها
حافظ طالبانیستی فرمول های ریاضی انتزاعی باشند
ولی استفاده عملی از ان را نیاموخته باشند.
۹
ما را طوطی وش بار آورده بودند و بار می آورند..
۱۰
به قول کریم:
کامثل الحمار یحمل اسفارا:
بسان خرانی که تورات حمل می کنند.
۱۱
ما هم قرآن و مفاتیح و فرمول های ریاضی و اشعار و ضرب المثل ها و غیره
حمل می کردیم
و
کماکان
هم
حمل
می کنیم.
۱۲
تجلیل باید با تنقید توأم باشد.
وگرنه مضر و مزاحم خواهد بود.
۱۳
انتقاد
باید دیالک تیکی باشد:
حسن و عیب را همزمان تماتیزه کند
تا
توسعه میسر شود.
۱۴
نسل نو
نباید در ماضی درجا زند
و
به ماضی رضا در دهد.
۱۵
نسل نو
باید ماضی را از سکوی مضارع نقد دیالک تیکی کند.
۱۶
کاری که دایرة المعارف روشنگری
شروع کرده است.
عهدیه
که ای مدعی
عشق
کار تو نیست
که
نه
صبر داری
نه
یارای ایست.
(سعدی)
۱
بستگی به تعریف عهدیه و شاعر این شعر
از مفهوم عشق
دارد.
۲
عشق
در
فرنگستان و جمارستان و جمکرانستان
به معنی جفتگیری با مرد و زن و حتی کودکان مردم است
یعنی سکس است.
۳
بر تابلوی در جنده خانه ها در فرنگستان
نوشته اند:
خانه عشق
۴
مردم
جفتگیری را عشق بازی می نامند.
۵
اگ عشق این است
پس کار هر حشره حشری است و هنر نیست
۶
کسب و کار ارتجاع بنده داری و فئودالی و روحانی
هنر سازی از عشق = جفتگیری
است.
۷
بخش اعظم اشعار شعرای قرون وسطای فئودالی
یا
پورنوی پوئه تیکی
(ایرج میرزا و کثافت های دیگر)
است
و
یا
فحش و دشنام پورنوگرافیکی به زن و مادر و خواهر ودختر و پدر و جد و آبای یکیدگر است
عجب خرافه ای.
۱
مولانا
در این جفنگشعر
خردستیزانه
دیالک تیک عینی سوبژکت ـ اوبژکت
را
تخریب می کند
تا
هویت (یکساین ) سوبژکت و اوبژکت
را
اثبات کند.
۲
مثلا
دیالک تیک الاغ و علف را
انکار می کند
تا
هویت الاغ ن و علف را
اثبات کند.
۴
بدین طریق و ترفند
خر = جو
گوسفند = یونجه
معمار = عمارت
نجار = میز و صندلی
آهنگر = گاوآهن
شاعر = شعر
۵
بدبخت خرانی که این لاطائلات
را
تکثیر و توزیع و تبلیغ می کنند
ویرایش:
خلیل اله خلیل
چو از دل عشق رفت
آزار (بیزار، نفرت) آید
چو گل رفت از گلستان
خار آید
نمی بینی که چون پنهان شود مهر
شب تاریک اندوهبار (اندهبار) آید
هدایای پوتین به چارق و چکمه و چوب و چماق و قلچماق
۱
" کلَم الناس عَلی قَدرِ عُقولَهَم "
با خلایق به نسبت عقل شان سخن بگو
۲
پوتین
به اجامر به اندازه عقل شان سوقات می برد:
الف
به
ملک سلمان
پرندهُ باز شکاری
داده است.
ب
به امیر قطر
شاهین
داده است.
پ
به امیر بحرین
اسب تازی
داده است.
۸
به
سید علی
یک جلد قران دست نویس در خورجین خر
داده است
۹
حدس بزنید به مش ترامپ
چی داده است
تا
ما
هم
به شما
جایزه اعلی از کرب و بعلی
بدهیم.
هی مش ماکسیم
گذشت آن زمان
۱
عصر ما
عصر عکس
است
و
نه
عصر اندیشه های تلخ و شیرین
۲
اصلا
کسی
به
واژه
اعتنا ندارد.
۳
خلایق
با
استی کر ها مبادله سکسی می کنند.
۴
عصر تنفر از واژه آغاز شده است.
چه رسد به اندیشه.
۵
ما در قحط سال هماندیشی
(مبادله فکری)
به سر می بریم.
۶
ما
نمی اندیشیم
پس
هستیم
۷
ما می عرعریم
اثری
از
حسین رزاقی
پیری
آن
است
که
در
سر
شکفد غنچه عقل
تیشه
تیز
آورد از ریشه
به
جهل
علی پاشایی
پیرخود تجربه آموخته زین راه دراز
عقل با بال و پر تجربه آید به فراز
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر