محمود سریعالقلم
(متولد ۱۳۳۸ در تهران)
تحلیلی
از
ربابه نون
سی ویژگی که باعث می شوند به هم اعتماد نکنیم
۱
به شخصی که به ما محبت کرده و احترام گذاشته، لطمه می زنیم
۲
اینکه در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده ایم
نیز
دلیلی سوبژکیتو
است.
دلیلی معرفتی
است.
دلیلی آموزشی
است.
چون اعضای جامعه
معیار جغرافیایی برای گفتن و نگفتن سخنی
را
نیاموخته اند
بی اعتمادی متقابل حاکم شده است.
من ـ زور علامه قوی هیکل جماران
از
این
دلیل قوی
چیست؟
اینکه در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده ایم
سریع القلم
این
دلیل قوی
را
از
خواجه شیراز
گرفته
و
و
پس از تخریب و تحریف و تخدیش (مخدوش سازی) آن
به
زبان جمارانی
ترجمه کرده است:
ترجمه کرده است:
با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد
معنی تحت اللفظی:
نزد خراباتیان لاف بزرگواری مزن.
نزد خراباتیان لاف بزرگواری مزن.
هر سخن
باید
متناسب با زمان و مکان
بر
زبان
رانده شود.
رانده شود.
سریع القلم
عقب مانده تر از خواجه شیراز در ۷۰۰ سال قبل
است:
خواجه
رعایت زمان و مکان را توصیه می کند،
سریع القلم
اما
فقط
مکان
مکان
را
برجسته می سازد.
برجسته می سازد.
شاید
زمان
را برای یکی دیگر از دلایل سی گانه اش
پس عنداز کرده باشد.
پس عنداز کرده باشد.
باید ببینیم.
من ـ زور علامه و خواجه
از
این دلیل قوی
اما
چیست؟
۳
اینکه در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده ایم
طرفه
نه
خرافه پردازی سریع القلم،
بلکه
هنجارسازی او از خرافه
است.
رعایت معیار جغرافیایی برای ابراز نظر
باید
تعلیم
داده شود.
چون تعلیم داده نشده،
به
دلیل همین قصور تعلیماتی (تربیتی، پداگوژیکی، آموزشی ـ پرورشی)
بی اعتمادی متقابل میان اعضای جامعه
برقرار شده است.
هنجارسازی از هر ایده و اندیشه
یکی از بزرگ ترین بدبختی های ایرانی جماعت
است.
حریفان حاضر به یراق
قبل از اثبات صحت عندیشه خود
از
ضرورت مبارزه برای پیروزی آن عندیشه
رجز می خوانند.
انگار
عندیشه شان
وحی منزل
است
و
خودشان
جبرئیل مجسم (جسمیت یافته، مادی شده) و مسلم.
به
زعم سریع القلم
باید
از
سنین کودکی
به
کودکان
آموخت
که
معیار جغرافیایی ابراز نظر
را
رعایت کند.
اما
من - زور از معیار مکانی ابراز نظر سریع القلم
و
معیار زمانی ـ مکانی خواجه
چیست؟
۴
اینکه در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده ایم
این هنجار ناهنجار سریع القلم
حاوی و حامل و حامی استیل های رفتاری و گفتاری ارتجاعی و کنسرواتیو متنوع است.
برای سریع القلم
حقیقت
فاقد عینیت
است.
جامعه
در
قاموس سریع القلم
نباید
به
اعضای خود
صداقت در گفتار
را
حقیقتگویی
را
بیاموزد.
بلکه
برعکس
باید
مصلحتگویی
را
کتمان حقیقت
را
اوپورتونیسم رفتاری و گفتاری
را
بادگرایی
را
هر دم رنگ خود عوض کردن
را
هر جا موضع نظری مطابق با آنجا داشتن
را
بیاموزد.
سریع القلم
ظاهرا
مشاور مشد حسن روحانی
است.
روحانیت شیعه
(و روحانیت سنی و مسیحی و غیره)
اما
مظهر بی چون و چرای تظاهر و تقیه و تزویر
است.
با
ورود ژاندارمی به مسجد
از
منبر
دعا برای تندرستی و طول عمر شاهنشاه اسلام
به
گوش می رسید.
این
چیزی جز رعایت معیار جغرافیایی برای گفتن و نگفتن چیزی نیست.
روانشناسی رفتاری بخش اعظم سکنه کشور
اصلا
همین
است.
شاه
کلافه و گیج و سردرگم
شده بود.
دو روز قبل
جاوید شاه
می گفتند
و
دو روز بعد
مرگ بر شاه.
غریب تر از همه در طویله های طبقاتی
حقیقت عینی
است.
نه
احدی
در
صدد کشف حقیقت
است
و
نه
توان و تمایل و ساز و برگ معرفتی لازم برای کشف حقیقت
را
دارد.
برای اینکه حقیقت
نریخته زیر دست و پا.
برای اینکه
حقیقت
در
کل
است
و
نه
در
جزئیات
برای اینکه
حقیقت
در
ذات
است
و
نه
در
ظواهر.
برای اینکه
جهت کشف حقیقت و حمایت و حراست از آن
باید
مفاهیم فلسفی
را
«از آن خود کرد»
(مارکس)
یعنی
هضم و جذب کرد.
باید
تفکر مفهومی
را
تمرین کرد و فراگرفت.
ادامه دارد.
نه
خرافه پردازی سریع القلم،
بلکه
هنجارسازی او از خرافه
است.
رعایت معیار جغرافیایی برای ابراز نظر
باید
تعلیم
داده شود.
چون تعلیم داده نشده،
به
دلیل همین قصور تعلیماتی (تربیتی، پداگوژیکی، آموزشی ـ پرورشی)
بی اعتمادی متقابل میان اعضای جامعه
برقرار شده است.
هنجارسازی از هر ایده و اندیشه
یکی از بزرگ ترین بدبختی های ایرانی جماعت
است.
حریفان حاضر به یراق
قبل از اثبات صحت عندیشه خود
از
ضرورت مبارزه برای پیروزی آن عندیشه
رجز می خوانند.
انگار
عندیشه شان
وحی منزل
است
و
خودشان
جبرئیل مجسم (جسمیت یافته، مادی شده) و مسلم.
به
زعم سریع القلم
باید
از
سنین کودکی
به
کودکان
آموخت
که
معیار جغرافیایی ابراز نظر
را
رعایت کند.
اما
من - زور از معیار مکانی ابراز نظر سریع القلم
و
معیار زمانی ـ مکانی خواجه
چیست؟
۴
اینکه در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده ایم
این هنجار ناهنجار سریع القلم
حاوی و حامل و حامی استیل های رفتاری و گفتاری ارتجاعی و کنسرواتیو متنوع است.
برای سریع القلم
حقیقت
فاقد عینیت
است.
جامعه
در
قاموس سریع القلم
نباید
به
اعضای خود
صداقت در گفتار
را
حقیقتگویی
را
بیاموزد.
بلکه
برعکس
باید
مصلحتگویی
را
کتمان حقیقت
را
اوپورتونیسم رفتاری و گفتاری
را
بادگرایی
را
هر دم رنگ خود عوض کردن
را
هر جا موضع نظری مطابق با آنجا داشتن
را
بیاموزد.
سریع القلم
ظاهرا
مشاور مشد حسن روحانی
است.
روحانیت شیعه
(و روحانیت سنی و مسیحی و غیره)
اما
مظهر بی چون و چرای تظاهر و تقیه و تزویر
است.
با
ورود ژاندارمی به مسجد
از
منبر
دعا برای تندرستی و طول عمر شاهنشاه اسلام
به
گوش می رسید.
این
چیزی جز رعایت معیار جغرافیایی برای گفتن و نگفتن چیزی نیست.
روانشناسی رفتاری بخش اعظم سکنه کشور
اصلا
همین
است.
شاه
کلافه و گیج و سردرگم
شده بود.
دو روز قبل
جاوید شاه
می گفتند
و
دو روز بعد
مرگ بر شاه.
غریب تر از همه در طویله های طبقاتی
حقیقت عینی
است.
نه
احدی
در
صدد کشف حقیقت
است
و
نه
توان و تمایل و ساز و برگ معرفتی لازم برای کشف حقیقت
را
دارد.
برای اینکه حقیقت
نریخته زیر دست و پا.
برای اینکه
حقیقت
در
کل
است
و
نه
در
جزئیات
برای اینکه
حقیقت
در
ذات
است
و
نه
در
ظواهر.
برای اینکه
جهت کشف حقیقت و حمایت و حراست از آن
باید
مفاهیم فلسفی
را
«از آن خود کرد»
(مارکس)
یعنی
هضم و جذب کرد.
باید
تفکر مفهومی
را
تمرین کرد و فراگرفت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر