۲۵
· اگر ما قادر به ارزیابی این شیوه های رفتاری ممکن (نحوه تبدل حالات سیستم) نباشیم، نخواهیم توانست برخی از پارامترها را به طرز مطلوبی تحت تأثیر قرار دهیم.
۲۶
· یعنی نخواهیم توانست شناخت رفتار و شناخت شیوه های رفتاری سیستم ها را در پراتیک مورد استفاده قرار دهیم.
۲۷
· این امر اما به معنی فروشدن عارفانه در خویش و خودداری از تغییر آگاهانه واقعیت خواهد بود.
۲۸
· پراتیک هم وسیله کشف عللی است که به رفتار مربوطه سیستم منجر می شوند و هم بنیان آنها ست.
۲۹
· ما همواره ابزارها و دستگاه هایی را مورد استفاده قرار می دهیم که فقط رفتار و حتی الامکان شیوه رفتارشان را می شناسیم، اما ساختار درونی آنها و عللی که منجر به این رفتارها می شوند، برای ما نامعلوم می مانند.
۳۰
· این امر در تقسیم جامعتی کار که روز به روز پر دامنه تر و وسیعتر می شود، اجتناب ناپذیر است.
۳۱
· گرایش دیگری هم در این رابطه وجود دارد و آن عبارت است از حلاجی فلسفی قانونمندی های بسیار عام رفتار که به وسیله سیبرنتیک و رفتارپژوهی کشف می شوند و ادغام آنها در سیستم کلی فلسفه و جهان بینی.
۳۲
· چنین پیوندی میان فلسفه علمی و رفتارپژوهی راه را برای تحریف پوزیتیویستی و بیهیویوریستی (رفتارشناسی) مفهوم رفتار مسدود خواهد کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر