پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایشهورن
برگردان
شین میم شین
ب
نظرات ایدئولوگ های مترقی بورژوائی راجع به جامعه
۱
· به ویژه در قرون هفدهم و هجدهم، در مقابل گرایشات فوق الذکر، نظراتی از سوی ایدئولوگ های بورژوازی ترقی خواه مطرح می شوند که جامعه را (که اغلب با دولت یکسان انگاشته می شود) به مثلبه جمع ساده افراد، به مثلبه ملغمه مکانیکی از افراد (که به عنوان موجودات طبیعی تلقی می شوند)، قلمداد می کنند.
۲
· آنها خصلت هر جامعه را یا به مثلبه میانگینی از خصایل افراد منفرد می دانند که به عنوان امیال و غرایز مادرزاد به همراه دارند و یا به مثلبه روان اجتماعی قلمداد می کنند که از جمع روان های افراد تشکیل یافته است.
۳
توماس هوبس
(۱۵۸۸ ـ ۱۶۷۹)
ریاضی دان، دولت ـ تئوریسن و فیلسوف انگلیسی در
عصر جدید آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد.
· بانیان این نظریات مربوط به جامعه اولا از افراد انتزاعی با غرایز و امیال طبیعتا مشروط آغاز به حرکت می کنند:
الف
· هوبس و مانده ویل افراد انسانی را موجوداتی طبیعتا اگوئیست و خود خواه تلقی می کنند.
ب
· ولی هیوم و شافتس بری انسان ها را موجوداتی طبیعتا اجتماعی تلقی می کنند.
۴
· ثانیا تشکیل جامعه (دولت) را نتیجه گردهمآئی افراد انتزاعی می دانند.
۵
· یکی از معروفترین این نظریات مربوط به جامعه را نظریه «قرارداد اجتماعی» تشکیل می دهد.
۶
· بنا بر نظریه قرارداد اجتماعی، گویا افراد انسانی به دلیلی از دلایل، قراردادی با هم می بندند و بدین طریق جامعه (دولت) را تشکیل می دهند.
· (هوبس، ژان ژاک روسو)
۷
· دسته دوم از صاحب نظران بر آن بوده اند که انسان از همان آغاز به طور اجتماعی سازمان یافته است.
۸
· دسته سوم از صاحب نظران به نقش حیات اقتصادی تا حدودی پی می برند.
· مراجعه کنید به جامعه بورژوائی
۹
· مفهوم بورژوائی جامعه در قرون هفدهم و هجدهم از سوئی به «ناتورالیسم» گرایش دارد و از سوی دیگر به «سوبژکتیویسم».
۱۰
· این مفهوم جامعه بر آن است که با مداخله دلبخواهی، با وضع قوانین معقول و به ویژه با وضع قوانین اخلاقی معقول و متناسب با طبیعت انسانی می توان اوضاع اجتماعی بغرنج را تغییر داد.
۱۱
· مفهوم جامعه به کمک اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی (آدام اسمیت و ریکاردو) به غنای چشمگیری دست می یابد:
الف
· اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی به تحلیل حیات اقتصادی جامعه بورژوائی می پردازد، ولی ساختار جامعتی جامعه بورژوائی را نه به لحاظ تاریخی در حال توسعه و موقتی، بلکه به مثلبه پدیده ای طبیعی تلقی می کند.
ب
· و بدین طریق در چنگ درکی غیرتاریخی ـ ناتورالیستی گرفتار می ماند.
۱۲
· تحلیل اقتصادی ـ سیاسی جامعه بورژوائی با طرح مسئله تجزیه طبقاتی جامعه، به مفهوم جامعه غنای جدیدی می بخشد.
۱۳
· این تحلیل از جمعبندی تئوریکی تجارب مبارزه طبقاتی در حین انقلاب فرانسه ناشی می شود.
· (مرات، میگنه، سن سیمون و دیگران).
۱۴
· اما آنها نه به علل مبارزه طبقاتی در مراحل توسعه تاریخی معین پی می برند و نه به نقش و وظایف مبارزه طبقاتی پرولتاریا.
۱۵
· مبارزه طبقاتی در جامعه بورژوائی به نظر آنان به مثابه پدیده ای چرکین جلوه می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر