۱۴۰۱ فروردین ۳۱, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ت) تعریف

Definition, Mann, Finger, Berühren, Zeigen, Deuten

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱

·    تعریف به روش منطقی تفکر شناسنده اطلاق می شود.

 

۲

·    به مدد تعریف، ماهیت هر چیز، هر مشخصه، هر رابطه، هر روند و غیره تعیین می شود.

 

۳

·    به مدد تعریف، محتوای مفاهیم، واژه ها و علائم تعیین می شود و یا معنی آنها تثبیت می یابد.

 

۴

·    هر تعریفی متشکل از دو عنصر است:

 

الف

·    اولا متشکل از معروف (تعریف شونده) است.

 

ب

·    ثانیا متشکل از معرف (تعریف کننده) است.

 

۵

·    معروف و معرف در رابطه ای منطقی نسبت به همدیگر قرار دارند. 

 

۶

·    منطق مدرن میان انواع مختلف تعریف فرق می گذارد که انواع زیر از مهم ترین آنها هستند:

 

الف

تعریف رئال (واقعی)

 

·    در تعریف رئال، ماهیت هر چیز، هر مشخصه، هر رابطه، هر روند و غیره چنان تعیین می شود که مفهوم نوعی منطبق با آن چیز و مشخصه و رابطه و روند و غیره با تفاوت گونه ساز به وحدت می رسد.

 

ب

تعریف نومینال

 

·    در تعریف نومینال (اسمی) معنی مفاهیم، واژه ها و علائم تعیین می گردد.

 

پ

تعریف نسبیتی

(تعریف مبتنی بر رده بندی)

 

·    در تعریف نسبیتی روابط معینی با رده بندی تثبیت می یابند.

 

۷

·    ماتریالیسم دیالک تیکی بر آن است که تعریف نه فقط باید به لحاظ منطقی، درست باشد، بلکه علاوه بر آن، سمتگیری تفکر باید به سوی شناخت حقیقی و تغییر عملی ـ انقلابی واقعیت عینی باشد.

 

(کعبه آمال مارکسیسم 

حقیقت 

است.

کشف حقیقت، 

پیش شرط تغییر انقلابی واقعیت است.

پرولتاریا

با

حقیقت

می افتد و برمی خیزد.

مترجم)

 

۸

·    از این رو، باید در هر تعریفی، کلیه جوانب و جنبه های هر چیز و کلیه پیوندها و «وساطت ها» گرد آیند.   

 

۹

·    علاوه بر این، در هر تعریفی باید هر چیزی در توسعه اش (در تغییرش، در «خودجنبی اش») در نظر گرفته شود و روابط آن چیز نسبت به پراتیک جامعتی ـ به مثابه معیار عینی حقیقت و به مثابه دلیلی بر نقشی که آن چیز بازی می کند ـ نشان داده شود.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر