۱۴۰۱ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

تحلیلی از «تحلیلی» که تحلیل نیست. (۳)

  Gennady Zyuganov Moscow asv2018-01.jpg

گنادی زیوگانف

(۱۹۴۴)

(صدر حزب کمونیست روسیه)

 

میم حجری

گنادی زیوگانف

ژرفش بحران جهانی و اوضاع پیرامون اوکراین به‌معنی مرحله نوینی در تاریخ ماست.

غرب 

به رهبری ایالات متحده آمریکا چالش‌های سخت و بیرحمانه‌ای را برای روسیه چند‌ملیتی به‌وجود آورده است. 

در واقع، 

یک جنگ هیبریدی گسترده و در مقیاس کامل 

علیه کشور ما و کل جهان روس

 به‌کار گرفته است. 

 

زیوگانف

برای توضیح بهتر مفهوم «چالش‌های سخت و بیرحمانه‌ غرب برای روسیه چند‌ملیتی»،

از

مفهوم «جنگ هیبریدی گسترده و در مقیاس کامل غرب علیه کشور ما و کل جهان روس»

بهره برمی گیرد.

اکنون

روسیه چندملیتی

با

کل جهان روس

جایگزین می شود.

 صدر حزب استالینیست روسیه

کمترین فرقی با پوتین

ندارد.

پوتینی 

که

مرجع تقلیدش

 مگی تاچر

 ـ رفیق شفیق ژنرال پینوچه ـ

و 

رهبر حزب جمهوری خواهان نئونازیستی 

آلمان اند:

«من افتخار می کنم که انگلیسی ام»

و

«من افتخار می کنم که آلمانی ام.» 

پوتین

هم

در معرکه عوامفریبی اش شعار می دهد:

ما روسیه را می پرستیم.

هوادارانش هم هورا می کشند.

 

از تحلیل مارکسیستی جامعه روسیه خبری نیست.

 غرب در جنگ بر ضد کل جهان روس

است.

صدر حزب استالینیستی روسیه

نه

به ماهیت طبقاتی ـ فرماسیونی ـ اقتصادی غرب اشاره می کند

و

نه

به

ماهیت طبقاتی ـ فرماسیونی ـ اقتصادی جهان روس.


این همان تئوری ترفندآمیز پوتینیستی است:

روسیه کشوری چند ملیتی تحت سرکردگی اولیگارشیسم روس

است.


با تخریب و تدفین اتحاد جماهیر شوروی،

برابری بی چون و چرای خلق های آن نیز از بین رفته است.

زیوگانف

به

تنها چیزی که پای بند نیست، دستاوردهای انقلاب اکتبر تحت رهبری لنین است.

 

تمام هم و غم لنین

پایان دادن قاطعانه و قطعی به ستم ملی و پافشاری بر خودمختاری خلق های اتحاد شوروی 

بوده است.

دم زدن از کل جهان روس،

به معنی زیر پا نهادن استالینیستی مارکسیسم ـ لنینیسم است.

خودمختاری ملی خلق های جهان

یکی از اصول مسلم مارکسیسم ـ لنینیسم

است.

پوتین

منکر هویت ملی خلق اوکراین و بدترین دشمن مارکسیسم ـ لنینیسم است.

زیوگانف

هم

کم ترین فرقی در این زمینه با پوتین ندارد.


زیوگانف

از خود نمی پرسد 

که 

مگر روسیه اولیگارشیستی تحفه نطنز است که غرب به جنگ بر ضد آن خطر کند؟


۲

همه اینها نیازمند یک پاسخ سنجیده، پرانرژی و جدی است.

 ما ملزم به مواظبت از آینده خود، 

کاملاً عاری از دیکته خارجی، بی‌قانونی و فقر هستیم.

 

زیوگانف

یا ابله است و یا خود را به بلاهت زده است.

او

چنان

واژه «ما» را بر زبان می راند 

که

انگار

طبقه کارگر تحت رهبری حزب کمونیست، 

طبقه حاکمه روسیه

 است

و

نه

اولیگارشیسم بی شرم و بی رحم روس.

 

آدم

بی اختیار

یاد کیانوری بی سواد 

می افتد

که

چوب حراج بر آبروی حزب توده زد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر