۱۴۰۰ آبان ۱۹, چهارشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۶۸۳)

  Bild

 

میم حجری


۹۸۱۲

سنگ سخنگو

بهترین ترانه شجریان ناز لیلی است.
می توان یک میلیون بار شنید و سیر نشد.


۹۸۱۳

سنگ سخنگو

در آینده‌ای بسیار نزدیک ما در کشورمون اصلا شهری به نام اصفهان بر روی نقشه نخواهیم داشت. مردم اصفهان به سایر شهرهای کشور یا به خارج کشور کوچ خواهند کرد.
علت:
فرو نشست زمین به علت خشکی زاینده‌رود و برداشت بی‌رویه از آب‌های زیر زمینی

حریف 

 

سگ سخن جو

 

اول باید به فکر قدس بود.

ضمنا باید به فکر حجاب قدسی بود.

بعد

می توان به سکنه اصفهان اندیشید.


۹۸۱۴

سنگ سخنگو

در آیین تشیع
شرایط هر چه بدتر، ظهور امام زمان به همان اندازه نزدیک تر.
وظیفه امام زمان هم آفتابه برداشتن بر جهان است.
تخریب و ترور و کشتار
 در دستور کار حضرات است.



۹۸۱۵

سنگ سخنگو

زودهنگام عطا به تقلید از دیرهنگام نوآورانه است.
 زیبا ست. 

هنگامه

اما

معنی دیگری دارد.

هنگامه مثلا به معنی معرکه، قیامت، واویلا و غیره

 به کار می رود.
سیما
بر خلاف صورت و روی و رخ و چهره
عمدتا
مشخصه ناملموسی است.
مثلا سیمای مردمی حزب توده.



۹۸۱۶

سنگ سخنگو

این قهرمانان نیستند که تاریخ را میسازند، این تاریخ است که قهرمانها را می سازد 
استالین


سگ سخن جو

 

هدف استالین 
  از این شعار
تحقیر توده است.
استالینیسم
جریانی عمیقا ضد توده ای است.
تاریخ را توده  تحت رهبری طبقه می سازد،
طبقه ای که سوبژکت تاریخ است.
تاریخ
قهرمان نمی سازد.
بلکه
نوشدارویش را در کاسه سر قهرمانان می نوشد. 



۹۸۱۷

سنگ سخنگو

ما تنها ترانه ای که از همایون شجریان دوست داریم
وطن وطن سیاوش کسرایی است.
 

۹۸۱۸

سنگ سخنگو

گویند قبل از انقلاب مردی در شهر خوی بود که به او تِرمان می‌گفتند .
او شیرین‌عقل بود و گاهی سخنان حکیمانه‌ی عجیبی می‌گفت .
روزی از او پرسیدند : 

« مصدق خوب است یا شاه ؟ بگو تا برای تو شامی بخریم . » ترمان گفت : « از دو تومنی که برای شام من خواهی داد ، دو ریال کنار بگذار و قفلی بخر بر لبت بزن تا سخن خطرناک نزنی»
مرحوم پدرم نقل می‌کرد ، در سال ۱۳۴۵ برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم .
ساعت ده صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم . از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم ، نزدیک رفتم دیدم ، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند .
یک اسکناس پنج تومانی نیت کردم به او بدهم . او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت . باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد .
گفتم : « ترمان ، این پنج تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم . »
ترمان از من پرسید : « ساعت چند است ؟ »
گفتم : « نزدیک ده . »
گفت : « ببر نیازی نیست . »
خیلی تعجب کردم که این سؤال چه ربطی به پیشنهاد من داشت ؟
پرسیدم : « مگر ناهار دعوتی ؟ »
گفت : « نه . من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم . الان تازه صبحانه خورده‌ام . اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم . من بارها خودم را آزموده‌ام ؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد . »
واقعا متحیر شدم . رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم . ترمان را پیدا کردم .
پرسیدم : « ناهار کجا خوردی ؟ »
گفت : « بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید . جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند . روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید ، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد . »

 ترمانِ دیوانه ، برای پول ناهارش نمی‌ترسید ، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد ؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم .
 از آنچه که داری ، فقط آنچه که می‌خوری مال توست ، سرنوشتِ بقیه‌ی اموالِ تو ، معلوم نیست .
سپاه دانش


 سگ سخن جو

 

 آره.

سپاه دامش و دانه اش.

گویند که تر مان در یانکستان زمینی به قیمت یک میلیارد دلار خریده است

و

تو موع‍ه می کنی که از آنچه که داری ، فقط آنچه که می‌خوری مال توست.



۹۸۱۹

سنگ سخنگو

مملکتی که حاکمانش :
نه علم مدیریت می دانند
نه با علم اقتصاد و سیاست آشنا هستند
نه جامعه جهانی را می شناسند
نه روابط دیپلماتیک را می دانند که چیست
نه برای منافع ملی کشور ارزشی قائلند
نه تجربیات و نظرات دیگران را قبول دارند
حاصل این مملکت می شود:
اختلاس و دزدی بی نظیر
شعارهای تو خالی
اقتصاد ورشکسته
کارخانه های تعطیل
کشاورزی بی حاصل
تورم و گرانی شدیدوکمرشکن
فقر و فحشا و اعتیاد
بیکاری جوانان
و نهايتا:
مت نا امید و افسرده !!!
بی بالان (اوس خلیل)


سگ سخن جو

 

 این پست عنایت (بی اعتنا به مؤلفش اوس خلیل)
مملو از ایرادات تئوریکی است.
جهان بینی عنایت = جهان بینی روحانیت
علت العلل همه مشکلات را عنایت در روحانیت (هیئت حاکمه، نخبگان) می داند.
روحانیت هم بسان عنایت
تنها راه نجات را در اصلاح افراد می داند.
این انحراف نظری
 سوبژکتیویسم معرفتی است
اگر
مته بر خشخاش نهیم
نخبه گرایانه است
یعنی
فاشیستی
است.
عنایت
سیستم اقتصادی ـ اجتماعی حاکم
را
نظام جامعتی سرمایه داری
را
با
تحقیر نوکران نظام 
ماستمالی می کند
در همه ممالک امپریالیستی هم چنین می کنند.
فراموش نکنید که اجامر جماران در این مدت ۴۲ ساله
خیلی آموخته اند و خیلی رشد کرده اند.
حتی
صدبرابر بیشتر از منتقدین شان


۹۸۲۰

سنگ سخنگو

زبان فارسی یکی از عقب مانده ترین زبان ها ست. 

تجلیل از زبان فارسی نشانه عقب ماندگی تجلیلگران است.

نشانه تمایلات فاشیستی کسانی استکه قادر به جمله بندی درست حتی نیستند، چه رسد به داشتن توان تفکر.



۹۸۲۱

سنگ سخنگو

آدم باید خیلی حواس پرت باشد که در جهنم افغانستان زندگی کند و به وجود خدا معتقد باشد.
خدایی که به قول قران رزاق است
 و مردم در خطر مرگ از گرسنگی اند.



۹۸۲۲

سنگ سخنگو

دلتنگی نتیجه علافی است.
به همین دلیل شاعری سروده:
برو کار می کن، مگو چیست کار
که سرچشمه دلگشایی است کار.

 

۹۸۲۳

سنگ سخنگو

نمونه پیروان سایه خود شما هستید
که خیال می کنید
 آزادی بیشتر از یک تعریف دارد.
 ضمنا خیال می کنید
که هر کس تعریف شخصی از مفاهیم دارد.
 ما با ۹۰۰۰ نفر از جوانان کشور هماندیشی کرده ایم.
 احدی سایه را نمی شناسد.



۹۸۲۴

سنگ سخنگو

ممر اصلی درامد طالبان تولید و توزیع هروئین است.
خلایق نان بخور و نمیر را در زباله دانی های جمکران می جویند
 و بعضی از حواس پرت ها
 از الله و نصرت الهی دم می زنند.
عجب عقلی خدای رزاق کذایی به بعضی ها داده


۹۸۲۵

سنگ سخنگو

خلایق
معمولا
هر کاری را که در عالم بیداری نمی توانند انجام دهند
در عالم خواب انجام می دهند.
مثلا ما دیشب خواب دیدیم که داداش بزرگمان که اصفهانی خسیسی است
چک یک و نیم میلیون دلاری به دست مان داد و کلافه شده بودیم که با اینهمه دلار چه باید بکنیم.



۹۸۲۶

سنگ سخنگو

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم

نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم

خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم

ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم

گل (؟) به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس می‌جوشیم

می‌کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم

حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم

پایان

 
۹۸۲۷

سنگ سخنگو

 
ما بیش از صد شعر از سایه تحلیل کرده ایم.
او را می شناسیم.
همین دو سه روز پیش شعری از او را تحلیل کردیم
 که از بس پرت و پلا بود به تحلیلش ادامه ندادیم.
سایه عارف است.
عارفی است که تمایلات عاطفی به حزب توده دارد.
دوست طبری و سیاوش و غیره بوده است.
ولی سواد نظری ندارد.
مثلا نمی داند که آزادی چیست.
بپرسید و ببینید.
 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر