۱۴۰۰ آبان ۱۵, شنبه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۱)

[Mao Zedong]   


 

 

پروفسور دکتر  رولف ماکس

(۱۹۷۵)

برگردان

شین میم شین


ولادیمیر لنین

 

«یا ایده ئولوژی بورژوایی

و

یا

ایده ئولوژی سوسیالیستی

 

ایده ئولوژی ثالثی وجود ندارد.

 

برای اینکه

بشریت

ایده ئولوژی دیگری

به طور کلی

نساخته است.

 

برای اینکه

ایده ئولوژی ئی نمی تواند وجود داشته باشد

که

در

 ورای طبقات اجتماعی

باشد

و

بر

فراز طبقات اجتماعی

قرار داشته باشد.

 

به همین دلیل

هر تضعیف ایده ئولوژی سوسیالیستی

و

هر انحراف از ایده ئولوژی سوسیالیستی

همزمان

به معنی تقویت ایده ئولوژی بورژوایی است.»

 

پیشگفتار

پروفسور دکتر مانفرد بور

 

۱

·      خصلت انقلابی مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه علم مبارزه، به مثابه علم مبارزه طبقاتی این است که آن حاوی چالش اصولی مستمر با کلیه فرم های نمودین ایده ئولوژی بورژوایی  و رویزیونیستی است. 

 

۲

·      بنابرین، مبارزه طبقاتی ـ ایده ئولوژیکی جزء جدایی ناپذیر رسالت تاریخی ـ جهانی پرولتاریا ست که در مانیفست حزب کمونیستی اثبات شده است. 

 

۳

·      مبارزه طبقه کارگر تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی اش در راه انجام و اجرای انقلاب سوسیالیستی برای استقرار حاکمیت سیاسی طبقه کارگر، برای استقرار دیکتاتوری پرولتاریا و برای تشکیل موفقیت آمیز جامعه سوسیالیستی و کمونیستی، نه فقط خواهان سلب قدرت سیاسی و اقتصادی از بورژوازی، بلکه بویژه خواهان سلب ایده ئولوژیکی قدرت از بورژوازی است. 

 

۴

·      هم و غم سلسله مطالب موسوم به «انتقاد از ایده ئولوژی بورژوایی» از این رو، به چالش کشیدن فرم های نمودین مختلف ایده ئولوژی بورژوایی و رویزیونیستی است.

·       یعنی تجزیه و تحلیل مارکسیستی ـ لنینیستی آنها و ضمنا تحکیم مواضع اصولی مارکسیسم ـ لنینیسم است.

 

۵

·      در این تجزیه و تحلیل مارکسیستی ـ لنینیستی، ضمنا میراث انتقادی بورژوازی مترقی آغازین و مرزبندی های تاریخی میراث ایده ئولوژیکی ـ هومانیستی بورژوازی مترقی آغازین نیز مطرح می شوند تا گرایش تحقق آن و توسعه فراتر و همه جانبه تر آن در روند تشکیل جامعه سوسیالیستی اثبات شود و از آن در مقابل اخلاف کاذب بورژوازی مترقی آغازین، یعنی بورژوازی امپریالیستی دفاع به عمل آید. 

 

۶

·      مؤلفین این سلسله مطالب، اخطار اوپتیمیستی مارکس را در مد نظر دارند:

 

الف

·      «طبقه کارگر خواهان معجزه و اعجاز نیست. 

 

ب

·       طبقه کارگر دارای اوتوپی ثابت و اتمام یافته نیست.

 

پ

·       طبقه کارگر می داند که مسئله، رهایش خود او ست و با رهایش خود او، فرم زندگی عالی تری باید تشکیل شود.

 

ت

·       طبقه کارگر می داند که مبارزات طولانی و سلسله ای از روندهای تاریخی در پیش دارد، که به واسطه آنها هم انسان ها و هم شرایط تحول خواهند یافت.

 

ث

·       طبقه کارگر ایدئال و آرمانی برای تحقق ندارد.»

 

۷

·      مارکس ادامه می دهد:  

«طبقه کارگر در وقوف کامل به گرایش تاریخی خویش و با عزم قهرمانانه به انجام عمل سزاوار خویش، می تواند در مقابل فحاشی های مستخدمین مطبوعات و حمایت های خیرخواهانه نظریه پردازان بورژوایی به لبخندی بسنده کند، که در زمینه جایگاه اجتماعی پست مبتنی بر نادانی و عادات تفرقه جویانه اش با لحن غیبگویان (اوراکل) مواعظ علمی خالی از خبط و خطا تحویلش می دهند.»

 

پایان

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر