برگردان
۱
· آگاهی به تطابق (انطباق، مطابقت داشتن) نیات و آماج های آگاهانه عمل جامعتی با الزمات و ضرورت های عینی توسعه تمامجامعتی اطلاق می شود.
۲
· آگاهی به کیفیت عمل جامعتی ئی اطلاق می شود که ضد خودپویی باشد.
· مراجعه کنید به خودپویی
۳
· آگاهی به کیفیت عمل جامعتی ئی اطلاق می شود که مشخصه اش شناخت قوانین جامعتی و کاربست قوانین جامعتی است.
۴
· آگاهی در نتیجه، به کیفیت عملی جامعتی ئی اطلاق می شود که مشخصه اش تسلط بر روندهای حیاتی جامعه است.
۵
· عمل هر کس، زمانی مبتنی بر آگاهی است که او اهداف آگاهانه خود را در مطابقت با قوانین توسعه جامعتی تعیین کند و جامه عمل بپوشاند.
۶
· هر کس زمانی آگاهانه عمل می کند که علل ناشی از عملش به تشکیل معلول مطلوب او منجر شود.
۷
· یعنی، عمل هر کس، زمانی مبتنی بر آگاهی است که او دارای شعور درست از روند جامعتی حیاتی خود باشد.
۸
· هر کس به مثابه موجود شعورمند، فقط می تواند بر طبق شعور خود عمل کند.
(یعنی اندیشه تعیین کننده عمل است.
تئوری چراغ راهنمای پراتیک است.
اندیشه ای که از عمل برخاسته، به محک عمل می خورد و تصحیح و تدقیق و تکمیل می شود و کمر بر خدمت به عمل برمی بندد.
مترجم)
۹
· از این رو، کردوکار هر کس، آگاهانه در راستای آماج بیواسطه و یا آماج دور و یا در راستای چیز مورد علاقه اش است.
(یعنی هر کاری حاوی آماجی است.
کردوکار بدون آماج مثلا اب در هاون کوبیدن، کار محسوب نمی شود.
مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر