۱۴۰۰ آبان ۱۷, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۶۹)

خوداندیشی

 شین میم شین

باب اول

در عدل و تدبیر و رأی

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۸ ـ ۴۹)

بخش سوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

 

۱

هوا بینی از گرد هیجا چو میغ

بگیرند گردت به زوبین و تیغ

 

معنی تحت اللفظی:

در واویلای کارزار که همه چیز در گرد و غبار فرو شده، سپاه با نیزه و شیردورت می گیرند.

 

سؤال

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک جزء و کل

را

به شکل دیالک تیک (۱) بسط و تعمیم می دهد و پیوند ضرور رهبر و لشکر را گوشزد می کند.

 

جواب

 

سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک رهبر و لشکر بسط و تعمیم می دهد.

 

رهبر باید به مثابه قلب لشکر، در قلب لشکر قرار گیرد، تا در گرد و غبار نبرد، در حفاظ تیغ و زوبین مورد مراقبت قرار گیرد.

 

سؤال

 

سعدی به دیالک تیک فرمانده و (۲)  باوری عمیق دارد و یکی را بدون دیگری کاره ای نمی شمارد.

 

جواب

 

سعدی به دیالک تیک فرمانده و سپاه باوری عمیق دارد و یکی را بدون دیگری کاره ای نمی شمارد.

 

اگر نیروی پیشرفت اجتماعی

راهنما و ایدئولوگی مثل سعدی می داشت،

اگر سعدی به سرسپردگی طبقه اشراف بنده دار، فئودال و دربار تن در نمی داد و جانب طبقه متوسط و دهقانان را می گرفت،

تأثیر بسیار مثبت و مهمی در سیر جامعه و تاریخ ایران به جا می گذاشت.

 

۲

به دنبال غارت نراند سپاه

که خالی بماند پس پشت شاه

 

سپه را نگهبانی شهریار

به از جنگ در حلقه کارزار.

 

معنی تحت اللفظی:

سپاه باید مراقبت از پادشاه را بر غارت دار و ندار دشمن مغلوب ترجیح دهد.

مراقبت از شاه حتی بهتر از جنگ با دشمن است.

 

سؤال

 

سعدی

در این دو بیت شعر،

 دیالک تیک (۳) را به شکل دیالک تیک رهبر و لشکر بسط و تعمیم می دهد و حفاظت از رهبر را بر غارت و حتی بر کارزار برتر می شمارد.

 

جواب

 

سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک رهبر و لشکر بسط و تعمیم می دهد و حفاظت از رهبر را بر غارت و حتی بر کارزار برتر می شمارد.

 

آنچه که در این دو بیت شعر، چنین ساده برگزار می شود، یکی از بغرنجترین مسائل تاریخ تفکر بشری بوده است.

 

حتی در قرن هجدهم متفکران برجسته ای مثل امانوئل کانت و شیللر نمی توانند با تمام تبحر و نبوغ خویش

دیالک تیک زندگی

را

مثل سعدی دریابند و لذا در حل مسائل اجتماعی در می مانند.

 

حتی هگل،  بنیانگذار دیالک تیک ایدئالیستی،

دیالک تیکی وارونه و پا درهوا سرهم بندی می کند.

 

دیالک تیک خودپوی سعدی

به دیالک تیک مارکس و انگلس شباهت غریبی دارد.

 

سپاه باید فرمانده اش را مثل مردمک چشمش حفظ کند،

فرمانده سپاه را نباید در خطر تنها گذاشت و به اسارت دشمن سپرد.

 

یکی از ترفندهایی که اسپانیایی های کاشف امریکا بر ضد بومیان به کار بستند و همبودشان را به غارت بردند،

اسیر کردن رئیس شان بود.

 

تعداد اسپانیایی ها

۶۰ ـ ۷۰ نفر بیشتر نبود.

لشکر بومیان

دهها هزار نفر بود.

ولی

پس از دستگیری رئیس شان

تسلیم و خلع سلاح شدند و نابود شدند.

 

همین ترفند را فوندامنتالیسم شیعی بر حزب توده هم زد.

رهبری حزب توده را بازداشت کرد و تحت شکنجه به تسلیم واداشت و فاتحه ای بر حزب توده خواند.

 

سپاه بی فرمانده، به پشیزی نمی ارزد، همان طور که فرمانده بی سپاه، کاری از پیش نمی برد.

 

سؤال

 

نبرد ظفرمند از دیالک تیک لشکر و (۴)، از دیالک تیک توده و (۵)، از دیالک تیک طبقه و (۶)  می گذرد.

 

جواب

 

نبرد ظفرمند از دیالک تیک لشکر و رهبر، از دیالک تیک توده و قهرمان، از دیالک تیک طبقه و حزب می گذرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر