۱۴۰۰ آبان ۱۴, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۴۶۷)

خوداندیشی

 شین میم شین

باب اول

در عدل و تدبیر و رأی

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۸ ـ ۴۹)

بخش سوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

 

۱

چو دشمن شکستی، بیفکن علم

که بازش نیاید جراحت به هم

 

معنی تحت اللفظی:

پس از شکست دادن دشمن

آتش بس اعلام کن تا خون بیهوده ریخته نشود.

 

ما در جریان بررسی آثار سعدی  

 همواره به این مسئله می اندیشیم که آیا تناقض مندی نظرات سعدی سیستماتیک است و یا مصلحتی؟

اکنون می خواهیم به جمعبندی محتاطانه ای دست بزنیم 

و نظر قطعی را به پایان پژوهش محول کنیم:

 

سعدی

نظرات خود را 

بسته به مخاطب خویش  

فرمولبندی می کند

و

بسته به مخاطب

متد تحلیل، طرزاستدلال، مفاهیم، مقولات، احکام و نظرات خاصی

را

به خدمت می گیرد.

اگر

مخاطب او پادشاه (پادشاه به عنوان نماینده طبقه اشراف بنده دار، فئودال و روحانی) باشد،

فلسفه سعدی رنگ ماتریالیستی ـ تاریخی به خود می گیرد،

از واقع بینی و ژرف اندیشی غلیظی آکنده می شود

و

کلام زیبایش به دیالک تیک شگرفی سرشته می شود.

 

اگر

مخاطب او خود طبقه حاکمه

(بزرگان، خداوندان بنده و نعمت، بروکراسی دولتی)

باشد،

 از دقت تحلیل سعدی کاسته می شود،

 رنگ ماتریالیستی ـ تاریخی تحلیلش

رقیقتر

و

متد دیالک تیکی تحلیلش

ساده تر می شود.

 

اگر

 مخاطب سعدی

 توده مولد و زحمتکش

 باشد،

از ماتریالیسم تاریخی و از متد دیالک تیکی نه تنها اثری و خبری نمی ماند،

بلکه قوانین ماتریالیستی ـ تاریخی لغو می شوند و دیالک تیک چیزها، پدیده ها و سیستم ها (انسانها) تخریب می شود،

رشته پیوند اقطاب دیالک تیکی از هم می گسلد

 و

سعدی

متد و اسلوب فکری متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)

را

به خدمت می گیرد،

 تا حقایق اجتماعی را تحریف، وارونه، مثله و مخدوش سازد.

 

سعدی

در این موارد

به

 شیادی تمام عیار

بدل می شود،

 دست به چپ نمائی می زند،

 به عوامفریبی گسترده و تردستانه مبادرت می ورزد.

 

اما

زمانی که مخاطب او طبقه متوسط و روشنفکران متعلق به این طبقه

 (اهل طریقت و عرفان)

باشد،

سر و کله ندانمگرائی و ایراسیونالیسم لگام گسیخته سعدی

پیدا می شود،

مفاهیم خصلت زمینی خود را از دست می دهند،

خرد تار و مار و تبعید می شود

و

 از

 سعدی

 همان می ماند، 

که 

حافظ 

 نام دارد.

 

اکنون مخاطب سعدی شخص شخیص پادشاه است.

از این رو ست که همه چیزاندیشیده و مبتنی بر خرد و فراست است.

 

۲

چو دشمن شکستی، بیفکن علم

که بازش نیاید جراحت به هم

 

سؤال

 

سعدی در این بیت شعر

دیالک تیک وسیله و (۱)

را

 به شکل دیالک تیک جنگ و پیروزی بسط و تعمیم می دهد

و نقش تعیین کننده

را

از آن (۱) می داند.

 

جواب

 

سعدی در این بیت شعر

دیالک تیک وسیله و هدف

را

 به شکل دیالک تیک جنگ و پیروزی بسط و تعمیم می دهد

و نقش تعیین کننده

را

از آن هدف می داند.

 

جنگ

برای پیروزی است و نه برای خونریزی.

وقتی پیروز شدی،

باید علم بیفکنی و صلح برقرار کنی.

  

هدف ظفر است

و

 نه جنگ

و

نه خونریزی.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر