۱۴۰۰ آبان ۲۰, پنجشنبه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۴)

[Mao Zedong]   


پروفسور دکتر  رولف ماکس

(۱۹۷۵)

برگردان

شین میم شین

 

فصل اول

ماهیت ضد سوسیالیستی طرح مائوئیستی جامعه

ادامه

 

۲۸

·    وقتی کسی از مائوئیسم، به عنوان جریان سیاسی ـ ایده ئولوژیکی خرده بورژوایی دم می زند، باید این نکات را فراموش نکند و نادیده نگیرد. 

 

۲۹

·    پرولتریزاسیون به لحاظ تاریخی توسعه نیافته و به لحاظ طبقاتی خام و نپخته، خود را قبل از همه در ضعف کمی و کیفی پرولتاریای چین نمودار ساخت:

·    در اوایل قرن بیستم تعداد کارگران صنعتی مدرن چین بیش از ۳ میلیون نفر نبود.  

 

۳۰

·    این امر، خود را در ضعف بورژوازی ملی چین نیز نمودار ساخته است. 

 

۳۱

·    مشخصه ماهوی عقب ماندگی اجتماعی ـ اقتصادی چین، این است که طبقات اجتماعی مدرن در چین در سال های ۲۰ و ۳۰ قرن بیستم شروع به تشکیل کرده اند.  

 

۳۲

·    این مسئله در انعکاس خرده بورژوایی به مثابه برون آیی از «توده»، به مثابه انحراف از عادیت جلوه گر می شود.  

 

۳۳

·    مائوئیسم معلول درجه معینی از بلوغ (پختگی) شرایط اجتماعی ئی است که در آن، بورژوازی به لحاظ تاریخی لیاقت تقبل فونکسیون طبقه اصلی جامعه را دیگر ندارد و طبقه کارگر هنوز نمی تواند این فونکسیون را به عهده بگیرد. 

 

۳۴

·    این مسئله با توجه به مرحله گذر و یا مرحله گذار اجتماعی خاص، با توجه به گذار تاریخی از جامعه نیمه فئودال ـ نیمه مستعمره به سوسیالیسم در چین قابل توضیح است. 

 

۳۵

·    مائوئیسم به زبان لنین، بر بنیان نیروهای اجتماعی ئی تشکیل می یابد که  نه نیروی محرکه جامعه کهنه اند و نه نیروی محرکه جامعه نو:

·    «عناصر خرده بورژوایی در نوسان میان جامعه کهنه و نو به سر می برند.

·    آنها، نه، می توانند نیروی محرکه جامعه کهنه باشند و نه، نیروی محرکه جامعه نو.»

·    (ولادیمیر لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۹، ۱۹۷۰، ص ۱۳۳) 

 

۳۶

·    نقش بزرگی که تضاد در طرح های مائوئیستی بازی می کند، جایگاه اجتماعی بینابینی خرده بورژوازی را منعکس می کند:

·    «چنین خرده بورژوایی به تقدیس تضاد مبادرت می ورزد.

·    برای اینکه تضاد، هسته ذات (ماهیت) او ست.

·    خود خرده بورژوا، تضاد اجتماعی عریان (صرف) در عمل است.

·    خرده بورژوا باید با تئوری توجیه کند که چگونه در پراتیک است.»

 

  (خرده بورژوا باید چگونگی اش در عمل را با نظر توجیه کند.

  مترجم)

  (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۷، ۱۹۶۳، ص ۴۶۲)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر