جینا روک پاکو
پرش از روی شتر
· اکنون موسیقی شرقی به گوش می رسد.
· برنی این بار دلقک نیست.
· او با شتر و اسب وارد صحنه می شود.
· این نقش را خود او اختراع کرده است.
· کت نارنجی او بافت زرین دارد.
· برنی شلاق دراز را به ارتعاش در می آورد.
· او با نحوه ارتعاش تازیانه منظور خود را به حیوان های هنرمند ابلاغ می کند.
· شتر با عزت خاص خویش و با پاهای پهن و هموارش در منیژه به حرکت در می آید.
· شتر کتی به رنگ آبی آسمانی در بر دارد که در متن آن ستاره های سپید می درخشند.
· شتر و اسب چنان حرکت می کنند که انگار می رقصند.
· بعد دو پای جلوی خود را روی سکوئی می نهند و تنگاتنگ با یکدیگر همانجا می مانند.
· بعد به فرمان برنی اسب و شتر این محل را ترک می کنند.
· در حالی که اسب به تنهائی در منیژه به راه می افتد، شتر فرو می نشیند.
· شتر نخست با دو پای جلوئی زانو می زند، بعد با دو پای عقبی.
· نشست شتر جمع آمدن چادری را در خاطر تماشاچیان زنده می کند.
· اکنون اسب آماده پرش می شود، پرش از روی شتر.
· کف زدن های تماشاچی ها را هر دو خوب می شناسند.
· پایان پرش به معنی انجام کار محوله از سوی اسب و شتر است.
· آندو صحنه را ترک می گویند و برای شان آذوقه عرضه می شود.
· رؤیای شترها در بیابان ها احتمالا سبزه زاران است و کابوس شان توفان شن و راه های بی پایان در گرمای سوزان.
· رؤیای شتری که هرگز بیابان را ندیده، از چه قرار است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر