محمدعلی شهبازی
(سال ۱۳۶۶)
شبکدهای
است
با
موشها
که
پَرسه میزنند،
با
گُرگها
که
آدم میدَرَند،
با
کرکسها
که
آدم میخورند.
جُغدها
ادای بُلبل
خفاشها
ادای قناری
در میآورند.
ترانهها
میگریانند
در
این شبکده.
شبکدهای
است
ماه:
چشمِ زندانی
خورشید:
روزنۀ سلّول
شمعِ زندانی:
خونِ چکیده بر زمین.
نه
روُدخانهای
نه
آبشاری.
گیاهش خار
جانورش مار.
شبکدهای
است
آری،
شبکدهای
است.
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
عجب فضای دهشتناکی بر زندان های جمهوری جهل و جنون و جنایت حاکم است. حتی تصورش چهارستون بدن آدمی را تکان م دهد. تنها کسانی که طعم زندان در رژیم ولایی را چشیده اند، بند بند این شعر را عمیقا درک می کنند. یاد رفیق علی شهبازی از یاد ها زدوده نخواهد شد.
پاسخحذفدرود.
پاسخحذفآره.
این شعر علی
به لحاظ تصور و تصویر جو زندان
شبیه اشعار زندان احسان طبری است.
بااین تفاوت که اشعار طبری اوتوبیوگرافیکی اند.