پروین اعتصامی
(۱۹۰۷ ـ ۱۹۴۱)
تحلیلی
از
ربابه نون
۱
هیزم سوخته، شمع ره و منزل نشود
باید افروخت چراغی، که ضیائی دارد.
معنی تحت اللفظی:
زغال
(چوب شعله ور)
نمی تواند جای شمع را در راه و اطراقگاه بگیرد.
برای روشن کردن راه و اطراقگاه
به
چراغی نیاز است که نوربخش باشد.
محتوای فکری این بیت شعر پروین
را
دیالک تیک ساختار و فونکسیون
از سویی
و
دیالک تیک وسیله و آماج
از
سوی دیگر
تشکیل می دهد:
ساختار چوب سوخته با تنویر راه و اطراقکاه متناسب نیست.
از چوب سوخته به عنوان وسیله تنویر نمی توان استفاده کرد.
۲
گرگ،
نزدیک چراگاه
و
شبان
رفته به خواب
بره،
دور از رمه و عزم چرائی دارد
معنی تحت اللفظی:
شبان خفته
و
بره ابله برای چرا به چراگاه می رود که کمینگاه گرگ است.
تئوری شبان و گله و گرگ
را
پروین
هم
از
سعدی گرفته است
و
هم
از جامعه تجرید کرده است.
سعدی در تئوری شبان و گله و گرگ،
توده را گله تصور و تصویر می کند،
خوانین و سلاطین فئودالی
را
شبان
و
عوامل دولتی
را
گرگ.
به مدد این تئوری غیرواقعی و ضد عقلی،
عالی ترین نمایندگان و اعضای طبقات حاکمه
(سلاطین و خوانین)
تبرئه می شوند
و
همه
کاسه ها و کوزه ها بر سر گرگ خرد و خراب می شوند.
بر اساس این تئوری شبان و گله و گرگ،
بود
که
محمد رضا شاه،
همه سران دولت
را
دست بسته تحویل اجامر فوندامنتالیسم و فئودالیسم داد
تا
آب رفته را بلکه به جوی باز گرداند.
عقل که نباشد،
جان در عذاب است و جانان در منجلاب.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر