ویرایش و تحلیل
از
رباله نون
۱
چفت
یعنی
حلقه و زنجیر
چوب بست شاخه های تاک
چوب بندی
که
تاک انگور و بیاره ٔ کدو و امثال آن
را
بر
بالای آن
اندازند.
همیشه
رشته صحبت
را
به
چفت آب
گره می زد.
فروغ
از
دید سهراب
همیشه
رشته صحبت را به چفت آب
پیوند می زد.
سهراب
بی تردید
از
ساختار شیمیایی آب
خبر
نداشته است.
حیرت انگیزی عرفان
همین
است.
تازه
سهراب می توانست از واقعیت عینی چفت (ساختار شیمیایی) آب
مطلع شود.
مولانا
سخنانی دارد
که
تبیین متعالی ترین و علمی ترین روند توسعه و تکامل در طبیعت و جامعه بشری
است.
حقیقت امری
که
برای بشریت معاصر
پس از داروین و انگلس و غیره
روشن شده است.
از جمادی مردم و نامی (نبات) شدم
وز نما مردم به حیوان برزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
مولانا
بی آنکه خود بداند و بتواند بداند و اثبات کند،
گذار از عالم جمادات به عالم نباتات
و
گذار از عالم نباتات به عالم جانوران
و
گذار از حیوان (میمون) به انسان
را
صدها سال قبل از تولد داروین و انگلس و غیره
تبیین می دارد.
فقط
معلوم نیست
که
چگونه؟
۲
همیشه
رشته صحبت
را
به
چفت آب
گره می زد.
موله کول های آب
واقعا
هم
در
پیوند هیدروژنی با یکدیگر
چفت
تشکیل می دهند.
پیوند هیدروژنی
یکی
از
مهم ترین پیوندهای شیمیایی
بویژه
در
جهان ارگانیک (آلی)
است.
به
برکت پیوند هیدروژنی
است
که
درختان
چه بسا
سر به افلاک می کشند و در مقابل باد و توفان ویرانگر
در
نهایت سرافرازی
مقاومت
می ورزند.
اما
منظور سهراب از این تشبیه عجیب چیست؟
۲
همیشه
رشته صحبت
را
به
چفت آب
گره می زد.
آب مظهر زلالی و صفا و صافی و شفافی است.
گره زدن صحبت به چفت آب
احتمالا
به
معنی نهایت صداقت و صمیمیت فروغ در صحبت
است.
به
معنی صمیمیت و بی ریایی فروغ
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر