۱۳۹۸ تیر ۱۵, شنبه

سیری در شعری از سهراب سپهری تحت عنوان «دوست» (۳)


ویرایش و تحلیل
از
رباله نون 

این شعر سهراب
بیانگر انعکاس فروغ فرخزاد در آیینه ضمیر او ست.

انعکاس چیزها و پدیده ها و روندها و سیستم ها (مثلا انسان ها) در آیینه ضمیر این و آن،
قبل از همه
طبقاتی 
است.

بعد
کیفیت آیینه (سوبژکت، دل، ضمیر، ذهن) و آیینه دار (سوبژکت شناخت، بضاعت معرفتی شناسنده و غیره)
به
نوبه خود
نقش خاص خود
را
ایفا 
می کنند.

 
۱
بزرگ بود
 
فروغ فرخزاد
در
آیینه ذهن سهراب
بزرگ 
نمودار می گردد.
 
منظور سهراب از بزرگ چیست؟
 
در
فرهنگ واژه ها
بزرگ 
به
معانی نجیب، شریف، توانا، لیاقتمند و غیره
آمده است.
 
تبیین نظر با چنین مفاهیم گل و گشادی
فرقی 
با
سکوت
 ندارد.
 
۳
بزرگ بود
و
از 
اهالی امروز 
بود
 
فروغ
علاوه بر بزرگ بودن، 
به
زعم سهراب
از
اهالی امروز 
بود.
 
منظور از اهالی امروز چیست؟
 
اهالی امروز
چه
خصوصیاتی 
دارند
که
فروغ 
داشته باشد
و
جزو آنان باشد؟
 
شاید
منظور سهراب
از
اهالی امروز
کسانی باشند که متجدد و مترقی و مدرن
 اند
 و 
نه 
مرتجع، عقب مانده و سنتی (ترادیسیونال)  

۴
 و 
با
تمام افق های باز 
نسبت داشت

سؤال
قبل از همه
این است
که
مگر
افق های بسته
هم
وجود دارند؟
 
اصلا
منظور سهراب از افق های باز 
چیست؟
 
افق بینشی باز و بسته؟
 
فروغ
همه آفاق بینشی باز
را
نمایندگی می کرد؟
 
فروغ
افق بیشنی بسته خاص خود
را
نداشت؟
 
۵
و
 لحن آب و زمین
 را 
چه خوب 
می فهمید
 
در
قاموس سهراب
(و اصحاب عرفان)
همه چیز هستی
ناطق
اند.
 
فروغ
از
دید سهراب
آواز آب و زمین
را
خیلی خوب می فهمید.
 
آره.
ولی
لحن آب و زمین
برای فروغ
نه
لحن ایرئال و ایراسیونال
 (غیرواقعی و ضد عقلی)
بلکه
رئال و راسیونال
(واقعی و عینی و عقلی)
بوده است.
 
چون
فروغ
به
لحاظ جهان بینی
ماتریالیست
و
به
لحاظ معرفتی
رئالیست و راسیونالیست
(واقعگرا و خردگرا)
بوده است.
 
مراجعه کنید
به
تحلیل اشعار و افکار فروغ
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر