علل رشد پوپولیسم در اروپا و امریکای شمالی
وینسنت ناوارو
استاد سیاست عمومی دانشگاه جانز هاپکینز
در
آمریکا
و
استاد علوم سیاسیِ
در
اسپانیا
ترجمهی احمد سیف
تحلیلی
از
یدالله سلطان پور
۱
اولین کردوکار اجامر نئوفاشیسم
گرفتن پوز اوپوزیسیون
در
مقابل استبلیشمنت
(احزاب، انجمن ها، شخصیت ها و نخبگان سیاسی طبقه حاکمه)
است.
۲
دومین کردوکار اجامر نئوفاشیسم
لشکرکشی بر ضد رسانه های طبقه حاکمه امپریالیستی
و
بی اعتبارسازی بی وقفه آنها
ست.
۳
سومین کردوکار اجامر نئوفاشیسم
لشکرکشی بر ضد آوارگان بی پناه پناهجو و حیاتجو
ست.
۴
چهارمین کردوکار اجامر نئوفاشیسم
جلب اعتماد اعضای نهادهای دولتی سرکوب
(ارتش، پلیس، ژاندارمری، نیروهای ویژه، سازمان امنیت و اطلاعات و غیره)
و
تسخیر آنها،
ضمن تشکیل و تسلیح و تعلیم و تمرین باندهای مسلح نئوفاشیستی متنوع
است.
۵
پنجمین کردوکار اجامر نئوفاشیسم
و
در
رأس آنها نئوفایسم سرکرده جهان
(ترامپ)
باجگیری
است.
۱
ترامپ
علیه انتقال کارخانهی
فولاد
– که یکی از بزرگترین مراکز اشتغال در شهر بود –
به
کشورهایی که مزد
و شرایط کاری در آنها ناهنجارتر است
سخن گفته بود
و
رأیدهندگان
هم
در
واقع
علیه هیلاری کلینتون
که
یکی از مدافعان جهانیکردن است
رأی دادند.
متد تحلیل اساتید دانشکاه های امپریالیستی
از
سویی
متدی بند تنبانی
است
و
از
سوی دیگر
عوامفریبانه به توان چند
است.
شرایط مادی و فکری طبقه کارگر در امریکا و دیگر کشورهای سرمایه داری
و
تغییر تعیین کننده ی تناسب قوا به نفع سرمایه در مقیاس جهانی
به
کلی
نادیده گرفته می شود.
فقط
شعار عوامفریبانه ترامپ و ترامپک ها
زیر ذره بین «تحلیل» بند تنبانی گذاشته می شود
و
نهایتا
نتیجه گرفته می شود
که
نئوفاشیسم
نماینده منافع «طبقات خلق»
است
بعد
حتی
«تحلیل» بند تنبانی دیگری تحریر و ترجمه می شود
مبنی
بر اینکه
«چرا پوپولیسم چپ کافی نیست؟
وینسنت ناوارو
ترجمهی احمد سیف»
۲
ترامپ
علیه انتقال کارخانهی
فولاد
– که یکی از بزرگترین مراکز اشتغال در شهر بود –
به
کشورهایی که مزد
و شرایط کاری در آنها ناهنجارتر است
سخن گفته بود
و
رأیدهندگان
هم
در
واقع
علیه هیلاری کلینتون
که
یکی از مدافعان جهانیکردن است
رأی دادند.
استاد عوامفریب دانشکاه
ضمنا
چاه تئوریکی عمیقی بر سر راه طبقه کارگر
حفر می کند:
دلیل بیکاری و ذلت طبقه کارگر در طویله های طبقاتی
به
زعم اساتید دانشکاه های امپریالیستی
گلوبالیزاسیون
است.
گلوبالیزاسیون
هم
به
معنی انتقال کارخانه ها به کشورهای جهان سوم.
قلمداد می شود.
انگار
قبل از گلوبالیزاسیون کذایی
بیکاری وجود نداشت.
انگار
هر
دوره رونق و شکوفایی اقتصادی
با
دوره رکود
همراه نبوده است.
انگار
قبل از گلوبالیزاسیون کذایی
صدور سرمایه
فقط
فرم صدور کالا
را
داشته
و
نه
فرم صدور طرز تولید و وسایل تولید و مزرعه و شرکت و کنسرن و کارخانه
را
۳
ترامپ
علیه انتقال کارخانهی
فولاد
– که یکی از بزرگترین مراکز اشتغال در شهر بود –
به
کشورهایی که مزد
و شرایط کاری در آنها ناهنجارتر است
سخن گفته بود
و
رأیدهندگان
هم
در
واقع
علیه هیلاری کلینتون
که
یکی از مدافعان جهانیکردن است
رأی دادند.
در
این جمله استاد عوامفریب دانشکاه
تضادی بندتنبانی
میان هلری و ترامپ
از
سویی
و
میان طبقه کارگر و استبلیشمنت
از
سوی دیگر
سرهم بندی می شود:
تضاد میان موافقت و مخالفت با گلوبالیزاسیون کذایی
عوامفریبی عمدی و آگاهانه
به
همین می گویند:
کسانی که مدعی اقتصاد دانی و مدرس اقتصاد در دانشکاه ها هستند،
پدیده ها و روندهای اقتصادی
را
به
مثابه چیزهای سوبژکتیو (دلبخواهی، بسته به میل این و آن)
به
خلایق خر
قالب می کنند.
انگار
انتخاب ترامپ و اراده ترامپ
همان
و
رجعت طرفة العینی کارخانه های فولاد و غیره به طویله امریکا و غیره
همان.
اساتید اقتصاد
حتی
اعتنایی به ذوب کنسرن های فولاد و غیره
در
مقیاس جهانی
و
بزرگتر و بزرگتر گشتن آنها
ندارند
و
این توهم
را
در
اذهان خوانندگان زباله های خود
دامن می زنند
که
گویا
گلوبالیزاسیون
تقصیر هلری و این و آن
است
و
نه
روند اقتصادی عینی و قانونمند.
انگار
ترامپ و هلری و غیره
نمایندگان طبقه حاکمه واحدی
نیستند.
این
لاطائلات
تحلیل نیستند،
عوامفریبی
اند
و
هر
حزب و دار و دسته ای
که
این لاطائلات
منتشر می کند،
عوامفریب
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر