۱۳۹۸ تیر ۲۵, سه‌شنبه

صمد بهرنگی از دید احسان طبری (۲۵)


قهرمانِ منفرد یا مجاهدِ خلق؟
احسان طبری
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور


  در
 اینکه صمد به "قهرمانِ منفرد" و جدا و بی اعتنا به خلق باور نداشت 
و 
 اعتقادش به قهرمانانِ خلقی و متکی به خلق،
 به 
مجاهدانِ جنبش است،
 می‌توان از نوشته‌های دیگرِ او نیز به روشنی دانست.  
  مثلاً
 صمد درباره کوراوغلو، قهرمانِ خلقِ آذربایجان می نویسد:
 «قدرتِ کوراوغلو همان قدرتِ توده‌های مردم است، 
قدرت لایزالی که منشا همه قدرت هاست.
 بزرگ ترین خصوصیت کوراوغلو تکیه دادن و ایمان داشتن بدین قدرت است»
 
۱
سؤال
این بود
که
کوراوغلی
کیست و چیست؟
 
طبری
خیال می کند
که
کوراوغلی
قهرمان خلق آذربایجان
است.
 
کوراوغلی
بر خلاف تصور طبری
کاراکتری افسانه ای 
است.
 
پدرش مهتر اشراف فئودال
بوده است.
 
یعنی
جزو و عضو هیرارشی طبقه حاکمه 
بوده است.
 
اگر
طبری اوپرای کوراوغلی
را
می دید،
متوجه قضیه می شد.
 
کواروغلی
کاراکتر نمونه وار (تیپیک) همان «قهرمان منفرد» مورد نظر طبری
است.

کواروغلی
نخبه فئودالی
است.
 
کواروغلی 
نخبه ضد «فئودال» فئودالی
است.
 
نخبه های ضد فئودال فئودالی
را
یاغی
می نامند.
 
مفهوم مرکزی اوپرای کواوغلی
عصیان
است
و
نه
انقلاب.
 
کواروغلی
عاصی
است.
 
عصیان کواروغلی
نتیجه ستمی
 است
که
ارباب فئودال
بر
پدرش
روا داشته است.
 
طنز قضیه
روشنگر ماهیت به اصطلاح «خلقی» کواروغلی
است.
 
کواروغلی
عاشق چشمان نگار
ـ دختر همان ارباب فئودالی ـ
است
 که
 چشمان علی کیشی (علیمرد)
را
کور کرده است.
 
آماج عنقلابی کواروغلی
ربودن دختر ارباب است
و
نه
رهایش خلق.
 
عاصیان و یاغیان جامعه فئودالی
عمدتا
منشاء فئودالی
دارند.
 
همه از دم
فدایی خلق
اند.

یعنی
نخبگان ضد فئودال
اند
و
نه
ضد فئودالیسم.

یعنی
ضد این و یا آن فئودال
اند
و
نه
ضد فرماسیون اقتصادی فئودالیسم.

۲
 صمد درباره کوراوغلو، قهرمانِ خلقِ آذربایجان می نویسد:
 «قدرتِ کوراوغلو همان قدرتِ توده‌های مردم است، 
قدرت لایزالی که منشا همه قدرت هاست.
 بزرگ ترین خصوصیت کوراوغلو تکیه دادن و ایمان داشتن بدین قدرت است»

دلیل جذابیت کوراوغلی برای صمد بهرنگی و شرکاء
قبل از همه
تکروی کوراوغلی
 است
 
به
زبان طبری
«قهرمان منفرد» بودن کوراوغلی
 است.
 
به
زبان فاشیسم
نخبه بودن کوراوغلی 
است.

۳
 صمد درباره کوراوغلو، قهرمانِ خلقِ آذربایجان می نویسد:
 «قدرتِ کوراوغلو همان قدرتِ توده‌های مردم است، 
 
صمد حرف دهن خود
را
نمی فهمد.

به
همین دلیل
میان قدرت کواروغلی و قدرت خلق کذایی
علامت تساوی می گذارد.

طبری
تفکر مفهومی
را
فرا نگرفته است.

به
همین دلیل
متوجه
متد فکری متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) بهرنگ نمی شود.

قدرت کواروغلی = قدرت خلق
یعنی
تخریب دیالک تیک نخبه و خلق
(شخصیت و توده) 
      
بدین سان
میان اقطاب دیالک تیکی 
در
سنت طرز تفکر عرفانی 
وحدت مطلق
برقرار می شود
و
تضاد
رخت برمی بندد.
 
اکنون
دیگر
نمی توان
 از 
دیالک تیک شخصیت و توده 
از
دیالک تیک نخبه و خلق
دم زد.
 
در
قاموس نیچه ئیسم و فاشیسم و فئودالیسم و استالینیسم
چنین دیالک تیکی
وجود ندارد.
 
نخبه و شخصیت و چریک و روشنفکر و الله و نبی و امام و ولی و فقیه و رهبر و سرور
هست 
و
 بس.
 
توده های خلق
همه از دم
بنده
اند
و
وابسته 
اند 
و
زباله 
اند.
 
توده
خمیر واره در دست نخبه است.
گله گاو و گوساله و گوسفند
است.
 
۴
 صمد درباره کوراوغلو، قهرمانِ خلقِ آذربایجان می نویسد:
 «قدرتِ کوراوغلو همان قدرتِ توده‌های مردم است، 
 
قدرت لایزالی که منشا همه قدرت هاست.
 
اگر این هارت و پورت بهرنگی عوامفریب
را
به
توصیه ولادیمیر لنین
از
صراحت بگذرانیم
به
نتیجه زیر می رسیم:
 
قدرت کوراوغلی = قدرت توده  = قدرت لایزالی که منشاء همه قدرت ها ست 

منظور مش صمد از همه قدرت ها چیست؟

مش صمد خودش هم نمی داند که من ـ زورش چیست.

۴
 صمد درباره کوراوغلو، قهرمانِ خلقِ آذربایجان می نویسد:
 «قدرتِ کوراوغلو همان قدرتِ توده‌های مردم است، 
 
قدرت لایزالی که منشا همه قدرت هاست.
 بزرگ ترین خصوصیت کوراوغلو تکیه دادن و ایمان داشتن بدین قدرت است»
 
اگر 
قدرت کوراوغلی = قدرت توده ها 
باشد،
تکیه دادن به قدرت توده ها و ایمان بدان = تکیه دادن به قدرت خود و ایمان بدان
خواهد بود.
 
دلیل صمد
برای
این ادعای غلوآمیز
دلیل دیگر جذابیت کوراوغلی
برای او و امثال او ست.
 
پس از اطراق کوراوغلی در چنلی بل (کمره و گردنه مه آلود)
تک و توک افرادی
که
عاصی و یا یاغی 
می شدند،
به
چنلی بل
می رفتند 
و 
به
 کوراوغلی 
می پیوستند.
 
کوراوغلی
صمد و شرکاء
را
به
یاد کاسترو و چه گوارا
و
چنلی بل
به
یاد سیه را مایسترا
می انداخت.

صمد
به
همین «دلیل قوی»
میان کوراوغلی و توده های مردم
علامت تساوی می گذارد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر