
تضاد اصلی، تضاد فرعی
احمد سپیداری
منبع:
نوید نو
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور
۱
استاد طبری می گوید:
«اِشکال کار اینجا ست
که
مسئله تضاد
نه
تنها از مهمترین مسائل در بینش دیالکتیکی مارکسیستی است،
بلکه
از
پیچیده ترین مسائل
است.
حتی
در
درک و طرح آن،
تئوریدان های سرشناس و پر دعوی مارکسیسم
(مانند استالین و مائوتسه دون)
نیز
دچار اشتباهاتی گاه بسیار جدی
شده اند.»
طرز استدلال احسان طبری
تماشایی
است:
مسئله تضاد
از
پیچیده ترین مسائل است.
اگر کسی دلیل قوی می خواهد،
برای استاد طبری
کار سختی نیست:
دلیل طبری بر پیچیدگی تضاد
اشتباهات تئوری دانان سرشناس مارکسیسم
در
درک و طرح تضاد
است.
تئوری دانان سرشناس مارکسیسم
در
قاموس استاد طبری
کیانند؟
حضرت جرجیس و پسرخاله اش.
خوب حالا که تضاد خیلی خیلی پیچیده است،
چه باید کرد؟
بدون تضاد
و
درک و طرح تضاد
که
نمی توان کاری کرد.
۲
استاد طبری
در
ادامه
به
مبانی این پیچیدگی
هم
اشاره کرده
و
در
تغییر برخی اشکال تضاد
توضیحات ارزنده ای
می دهد:
زنده باد استاد طبری و طلاب طبری
مفهوم هارت و پورتیستی «مبانی پیچیدگی تضاد»
در
قاموس طلاب طبری
به
چه معنی
است؟
پیچیدگی هر مفهومی
اگر
به
دلیل نقص مفهوم نباشد
و
یا
به
دلیل ضعف فکری شناسنده نباشد،
چه
بنیان هایی می تواند داشته باشد؟
چاره چیست؟
برای مقابله با پیچیدگی کذایی تضاد
چه باید کرد؟
استاد طبری
به
زعم طلاب
راه حل
عرضه کرده است.
راه حل استاد طبری
تغییر برخی اشکال تضاد
است.
اگر
برخی از اشکال تضاد
تغییر داده شوند،
اشکال مرتفع می شود،
یعنی
پیچیدگی تضاد
پایان می یابد
و
درک و طرح تضاد
آسانتر از خوردن آب خنک جماران و جمکران می گردد.
من ـ زور طلاب از برخی از اشکال تضاد و تغییر برخی از اشکال تضاد
چیست؟
۳
«اِشکال کار اینجا ست
که
مسئله تضاد
نه
تنها از مهمترین مسائل در بینش دیالکتیکی مارکسیستی است،
بلکه
از
پیچیده ترین مسائل
است.
حتی
در
درک و طرح آن،
تئوریدان های سرشناس و پر دعوی مارکسیسم
(مانند استالین و مائوتسه دون)
نیز
دچار اشتباهاتی گاه بسیار جدی
شده اند.»
طرز استدلال احسان طبری
تماشایی
است:
مسئله تضاد
از
پیچیده ترین مسائل است.
اگر کسی دلیل قوی می خواهد،
برای استاد طبری
کار سختی نیست:
دلیل طبری بر پیچیدگی تضاد
اشتباهات تئوری دانان سرشناس مارکسیسم
در
درک و طرح تضاد
است.
تئوری دانان سرشناس مارکسیسم
در
قاموس استاد طبری
کیانند؟
حضرت جرجیس و پسرخاله اش.
خوب حالا که تضاد خیلی خیلی پیچیده است،
چه باید کرد؟
بدون تضاد
و
درک و طرح تضاد
که
نمی توان کاری کرد.
۲
استاد طبری
در
ادامه
به
مبانی این پیچیدگی
هم
اشاره کرده
و
در
تغییر برخی اشکال تضاد
توضیحات ارزنده ای
می دهد:
زنده باد استاد طبری و طلاب طبری
مفهوم هارت و پورتیستی «مبانی پیچیدگی تضاد»
در
قاموس طلاب طبری
به
چه معنی
است؟
پیچیدگی هر مفهومی
اگر
به
دلیل نقص مفهوم نباشد
و
یا
به
دلیل ضعف فکری شناسنده نباشد،
چه
بنیان هایی می تواند داشته باشد؟
چاره چیست؟
برای مقابله با پیچیدگی کذایی تضاد
چه باید کرد؟
استاد طبری
به
زعم طلاب
راه حل
عرضه کرده است.
راه حل استاد طبری
تغییر برخی اشکال تضاد
است.
اگر
برخی از اشکال تضاد
تغییر داده شوند،
اشکال مرتفع می شود،
یعنی
پیچیدگی تضاد
پایان می یابد
و
درک و طرح تضاد
آسانتر از خوردن آب خنک جماران و جمکران می گردد.
من ـ زور طلاب از برخی از اشکال تضاد و تغییر برخی از اشکال تضاد
چیست؟
۳
«یک سلسله مفاهیم خویشاوند
مانند تضاد
(در فرانسه: کنترادیکسیون)،
تناقض
(آنتاگونیسم)،
تخالف
(آنتینومی)،
تباین
(پارادکس)،
تقابل
(اپوزیسیون)،
انقطاب
(پولاریزاسیون)
وجود دارد
که
بحث را دشوار می سازد.
مارکسیسم
از
این مفاهیم،
نه
بر
اثر بافته های ذهنی و مدرسی فلاسفه،
بلکه
بر
اساس بررسی واقعیت
(و در نزد مارکس بررسی تولید کالائی و در نزد لنین نظام امپریالیستی)
سخن گفته است
و
بنا به اصطلاح انگلس،
به مکیدن سر انگشت اوهام و تصورات دل بخواه نپرداخته است.»
اکنون معمای «برخی از اشکال تضاد»
مانند تضاد
(در فرانسه: کنترادیکسیون)،
تناقض
(آنتاگونیسم)،
تخالف
(آنتینومی)،
تباین
(پارادکس)،
تقابل
(اپوزیسیون)،
انقطاب
(پولاریزاسیون)
وجود دارد
که
بحث را دشوار می سازد.
مارکسیسم
از
این مفاهیم،
نه
بر
اثر بافته های ذهنی و مدرسی فلاسفه،
بلکه
بر
اساس بررسی واقعیت
(و در نزد مارکس بررسی تولید کالائی و در نزد لنین نظام امپریالیستی)
سخن گفته است
و
بنا به اصطلاح انگلس،
به مکیدن سر انگشت اوهام و تصورات دل بخواه نپرداخته است.»
اکنون معمای «برخی از اشکال تضاد»
حل می شود
ولی
نه
معمای تغییر آنها.
ما این فرمایشات استاد طبری
را
مورد تأمل قرار می دهیم
تا
با
«برخی از اشکال تضاد» به زعم بعضی ها
آشنا شویم:
۴
۴
«یک سلسله مفاهیم خویشاوند
مانند تضاد
(در فرانسه: کنترادیکسیون)،
تناقض
(آنتاگونیسم)،
تخالف
(آنتینومی)،
تباین
(پارادکس)،
تقابل
(اپوزیسیون)،
انقطاب
(پولاریزاسیون)
وجود دارد
که
بحث را دشوار می سازد.
این جمله استاد طبری
مانند تضاد
(در فرانسه: کنترادیکسیون)،
تناقض
(آنتاگونیسم)،
تخالف
(آنتینومی)،
تباین
(پارادکس)،
تقابل
(اپوزیسیون)،
انقطاب
(پولاریزاسیون)
وجود دارد
که
بحث را دشوار می سازد.
این جمله استاد طبری
معیوب است:
یک سلسله مفاهیم با چه چیزی خویشاوندند؟
منظور استاد طبری
بیشک
مفاهیمی بوده که با تضاد خویشاوندند.
مفاهیم خویشاوند با تضاد
از دید استاد طبری
به
شرح زیرند:
الف
تناقض
(آنتاگونیسم)
استاد طبری
واقعا
از
مرحله پرت است.
تناقض
را
قبلا
توضح داده ایم.
تناقض
به
تضاد منطقی
اطلاق می شود:
وقتی کسی ادعا کند
که
آب در لیوان شور است.
ضمنا
بگوید که همان آب شیرین است،
ما
با
تضاد منطقی
مواجه می شویم.
یعنی
به
کشف تناقض در گفتار حریف نایل می آییم.
آنتاگونیسم
از
تضادهای خاص جامعه بشری
است.
آنتاگونیسم
و
یا
تضادهای آنتاگونیستی
به
تضادهای آشتی ناپذیر در جامعه بشری
اطلاق می شود.
ب
تخالف
(آنتینومی)
استاد طبری
برای فضلفروشی
آنتی نوم
را
به
تخالف
ترجمه کرده است.
این جور مفاهیم فلسفی
را
هرگز نباید ترجمه کرد.
پ
تباین
(پارادکس)
تباین یعنی اختلاف داشتن
ت
تقابل
(اپوزیسیون)
اوپوزیسیون
اصلا
مفهوم فلسفی نیست
و
ربطی به مقوله فلسفی تضاد ندارد.
استاد طبری
تضاد
را
تحت اللفظی معنی کرده و به این واژه ها رسیده است.
ث
انقطاب
(پولاریزاسیون)
انقطاب
یعنی
دو قطبی شدن
قطب بندی
انقطاب
از
مفاهیم فلسفی نیست.
۵
استاد طبری
در
ادامه
به
مبانی این پیچیدگی
هم
اشاره کرده
و
در
تغییر برخی اشکال تضاد
توضیحات ارزنده ای
می دهد:
اولا
این واژه های استاد طبری
اشکال کذایی تضاد نیستند.
ثانیا
تغییر این واژه ها
موجب تسهیل درک و طرح تضاد کذایی نمی شود.
ثالثا
این
واژه های استاد طبری
فقط
به درد فضلفروشی فئودالی می خورند.
ادامه دارد.
(آنتاگونیسم)
استاد طبری
واقعا
از
مرحله پرت است.
تناقض
را
قبلا
توضح داده ایم.
تناقض
به
تضاد منطقی
اطلاق می شود:
وقتی کسی ادعا کند
که
آب در لیوان شور است.
ضمنا
بگوید که همان آب شیرین است،
ما
با
تضاد منطقی
مواجه می شویم.
یعنی
به
کشف تناقض در گفتار حریف نایل می آییم.
آنتاگونیسم
از
تضادهای خاص جامعه بشری
است.
آنتاگونیسم
و
یا
تضادهای آنتاگونیستی
به
تضادهای آشتی ناپذیر در جامعه بشری
اطلاق می شود.
ب
تخالف
(آنتینومی)
آنتی نوم
به
معنای آغازینش
عبارت است
از
تناقض منطقی میان احکامی
که
هرکدام باید بدلیلی درست تصور شوند.
آنتی نوم زمانی می تواند پدید آید
که
از
دو حکم متناقض
یکی درست باشد و دیگری به دلیل من در
آوردی درست پنداشته شود،
بی آنکه در واقع درست باشد.
چنین آنتی نومی
زمانی
هم
می تواند پدید آید
که
تناقض میان
دو حکم
که
صحت شان به اثبات رسیده و پذیرفته شده،
تناقضی
ظاهری باشد.
استاد طبری
برای فضلفروشی
آنتی نوم
را
به
تخالف
ترجمه کرده است.
این جور مفاهیم فلسفی
را
هرگز نباید ترجمه کرد.
پ
تباین
(پارادکس)
تباین یعنی اختلاف داشتن
تباین
ربطی به پارادوکس ندارد.
پارادوکس
عبارت است
از
ادعا
و
یا
حکم به ظاهر، باطل و بی معنا،
که
پس از تجزیه و تحلیل دقیقتر
بر
حقیقت غول آسائی
دلالت کند.
ت
تقابل
(اپوزیسیون)
اوپوزیسیون
اصلا
مفهوم فلسفی نیست
و
ربطی به مقوله فلسفی تضاد ندارد.
استاد طبری
تضاد
را
تحت اللفظی معنی کرده و به این واژه ها رسیده است.
ث
انقطاب
(پولاریزاسیون)
انقطاب
یعنی
دو قطبی شدن
قطب بندی
انقطاب
از
مفاهیم فلسفی نیست.
۵
استاد طبری
در
ادامه
به
مبانی این پیچیدگی
هم
اشاره کرده
و
در
تغییر برخی اشکال تضاد
توضیحات ارزنده ای
می دهد:
اولا
این واژه های استاد طبری
اشکال کذایی تضاد نیستند.
ثانیا
تغییر این واژه ها
موجب تسهیل درک و طرح تضاد کذایی نمی شود.
ثالثا
این
واژه های استاد طبری
فقط
به درد فضلفروشی فئودالی می خورند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر